تحریمها به عنوان یکی از ابزارهای نسبتاً فراگیر در سیاست بینالملل همواره علیه دولتهای ناهمسو با منافع ملی قدرتهای بزرگ به کار گرفته میشود. کارویژه تحریمها، ایجاد درد و تنگنای معیشتی برای مردم کشور تحریمشونده است تا با اعمال فشار بر حاکمان، موجب تغییر رفتار سیاست خارجی و یا تغییر رژیم منجر شود. در نظام بینالملل معاصر تحریم اقتصادی به یکی از ارکان اصلی سیاست خارجی آمریکا تبدیل شده است که آنرا با ابزار شورای امنیت و دفتر کنترل سرمایههای خارجی (اوفک) و نیز با بهرهگیری از متحدان استراتژیک و سازمان های بینالمللی علیه دولتهای ناهمسو با منافع ملی این کشور تحمیل میکند. تا قبل از انقلاب اسلامی روابط میان ایران و آمریکا به صورت اتحادگونه بود به طوری که کسی تصور نمیکرد حلقههای این اتحاد از هم جدا شود. با ظهور انقلاب اسلامی ایران رابطه دو دولت به سمت تنش و تحریمهای یکجانبه سوق پیدا کرد. آمریکا برای براندازی نظام از اهرم های مختلف استفاده کرد نظیر کودتا، عملیات نجات، راه اندازی جنگ خارجی، حمایت از گروه های برانداز و تجزیه طلب، عملیات سایبری، رسانه ای، ترور دانشمندان و تحریم ها. با توجه به اهمیت موضوع تحقیق سوال اساسی که در این پزوهش مطرح میشود این است که تحریمهای آمریکا و متحدان استراتژیک آن تا چه میزان در افزایش تورم و کاهش رشد تولید جمهوری اسلامی ایران تأثیرگذار بوده است؟ چه راهکارهای عملی برای حل مسئله و برونرفت از تحریمهای اعمالی و یا تحریمهای سختتر احتمالی آینده وجود دارد؟ دادههای علمی پژوهش حاضر این است، گرچه تحریمهای آمریکا (به همراه دیگر سیاستهای خصمانۀ غیرتحریمی این کشور) علیه ایران در افزایش تورم و کاهش رشد اقتصادی این کشور دخیل بوده است اما پیامد آن از یک طرف سبب نگرش منفی و انزجار مردم ایران علیه قدرتهای تحریمکنندۀ خارجی با محوریت آمریکا شده است و از طرف دیگر مردم خواستار تقویت کارآمدی مدیریت داخلی و توانمدسازی اقتصادی برای خنثیسازی و برونرفت از تنگناهای اقتصادی ناشی از تحریمها میباشند.