گفتمان روایی ترسیمی توصیفی خسرو شیرین و هفت پیکر نظامی با هدف استنباط قابلیت مبناسازی عناصر دالی اسطوره استعاره تصویر و چگونگی ظهور موثر این عناصر میزان تبیین اندیشه و گستره بخشی گفتمان تحت خوانش گفتمانی قرار گرفته است هر دو اثر از منابع مهم آفرینش معنا و ارزش هستند و دارای ظرفیت بالایی از دیدگاههای مختلف جهت تبیین و آشکارسازی ژرف ساخت بنیادین دارند. از منظر نشانه معناشناختی هر نشانه در تعامل همگرایی چالش واگرایی تبانی دگرگونی پذیرش همگونی تقابل با نشانههای دیگر حرکتی فرایندی رقم میزند که این حرکت خود راهی به سوی تولید معنا است. از این دیدگاه نشانه معنا شناختی نویدی برای شناخت چگونگی تولید و دریافت معنا در نظامهای گفتمانی است زیرا فرایند معناسازی خود تحت نظارت بر کنترل نظامهای گفتمانی شناختی تنشی شوشی و بوشی قرار دارد. و دارای دامنه وسیع و سطوح در درونهای برونه ای و ابعاد روایی کنشی شناختی پدیداری عاطفی و تنشی برای نشانهها است تا در فرایند گفتمانی به واسطه حضور جسمانهای این سطوح در رابطهای تعاملی قرار گیرند بر این اساس نظامی که به واسطه این حضور دارای کارکرد تنشی اتصالی و انفصالی است با ایجاد زوایای گوناگون میان کنشگران چرخشی معنایی ایجاد میکند تا تکثر خوانش پدید آید. و با توجه به وسعت حضور نشانه معناها در حوزه دلالت دهی شرایط و بستری مهیا کند تا در آن قرارگیری سطوح نشانهای و ترانه در کنار یکدیگر شامل پیوستارهای معنایی در مقولههای متفاوتی از جمله پیوند اتیکی زیبایی شناختی اسطورهای اشکال متنوعی از حضور و غیاب در فضای گفتمانی ایجاد کند با استناد به همین فهم تبعین شد که در هر دو اثر مورد مطالعه عنصر استعارههای اسطوره محور و استعارههای تصویر محور و استعارههای تصویر محور همچون یک نقطه مرکزی در تمام اجزا گفتمان ریشه دوانیده و با استعاره های تزیینی و بینامتنیت رابطه تعاملی و معرفت شناختی در هم تنیده ایجاد کرده به عنوان پدیده زبانی برای شناخت چگونگی کارکرد تولید و دریافت معنا دارای سطوح مختلفی شده است که در بستر قلمروهای مقاومتی ممارستی و مماشاتی در ارتباط با هم قرار گرفتهاند و همزمان با تحولات فرایندی فضاهای گفتمانی از نظر کارکردی دچار تحول شده اند. همچنین بر اساس حضور این عناصر در نقشهای کنشگر شوشگر سوژه و ابژه و با ایجاد همحسی بین آنها و عوامل وضعیتی شوشی و زیبایی شناختی در گفتمان تحقق یافته است در این گفتمانها عناصر اسطوره استعاره و تصویر در قالب نمودها و افعال وجهی سبب تغییر آهنگ حرکات گفتمان شکلگیری هویتهای گفتمانی نظام ارزشی عاطفی و زیبایی شناختی و اسطورهای شدهاند. و مهمترین کارکردها و فرایندها گفتمانی آنها با کنار هم چیدن گشتارها جهت تبیین شرایط شکلگیری معنا گونههای مقاومت اسطورهای استعلایی پدیدارشناختی هویتی شوشی جسمانهای انعکاسی بینا حسی اتیکی استحالهای فرهنگی حائلی ترمیمی اغنایی پروتزی نقش آفرینی کردهاند.