در حالی که مشارکت دانشگاه و صنعت بهطور فزایندهای نقش کلیدی را در توسعه زنجیرههای تامین نوآوری و اکوسیستمهای انتقال دانش ایفا میکند و با وجود درک این مهم از سوی دولت و توجه ویژه وزارت علوم و فناوری کشور به این مهم، همچنان دانشگاهی که عملا بتوان به عنوان دانشگاه جامعه محور با مشخصات خاص آن در ادبیات این حوزه در کشور، نام برد، وجود ندارد. به نظر میرسد همچنان انجام تحقیقات کاربردی و مدل-هایی که روشنگر چگونگی شکلگیری چنین ساخت و کاری باشند، بسیار مورد نیازند و موضوعات بسیاری را میتوان در این حوزه، دنبال کرد. از این رو، پژوهش حاضر به دنبال شناسایی عوامل کلیدی موثر بر شکلگیری دانشگاه جامعهمحور، به صورتی جامع است. بدین معنا که اسناد و ادبیات موجود در این حوزه مورد بررسی قرارگرفتند و با کمک خبرگان حاضر در این مسیر، عوامل کلیدی تکمیل و تبیین شدند.