چکیده
|
ابتهاج با شنیدن به شعر دست یافته است. این را خود در گفتگوهایش گفته است. او به شدت به شاعران کلاسیک تعلق خاطر دارد؛ به گونه ای که وقتی اشعار او را می خوانیمدر وهله نخست خود را با شعر قرون گذشته مواجه می بینیم؛اما با یک طراوت و تازگی جدیدتر.و همین کهنگی و تازگی ناشی از قدرت و بلوغ، تشخصی در اشعار سایه ایجاد می کند. این کهنگی و تازگی ناشی از عوامل چندی است که می توان در حوزه ی زبان و بیان آن را بررسی نمود.از طرفی این شاعر در دغدغه های اجتماعی خویش، بسیار از خودش می گوید.(سایه جان، سایه، خموش، من، ما) این شخصیت کیست و چگونه می توان آن را تحلیل کرد؟به نظر می آید می توان سه من متفاوت برای شاعر لحاظ کرد. ما در این مقاله با یک نگاه سبک شناختی و توصیفی،نکاتی از زبان و افکار این شاعر را برگزیدیم و بررسی کردیم.
|