عنوان
|
رستم و جست وجوی فردیّت در جهانگیرنامه
|
نوع پژوهش
|
مقاله چاپ شده
|
کلیدواژهها
|
روان شناسی تحلیلی یونگ ، فرایند فردیت ، جهانگیرنامه ، رستم
|
چکیده
|
جهانگیرنامه، سروده قاسم مادح، یکی از منظومه های حماسی است که به شرح زندگی رستم پس از مرگ سهراب و سپس آشنایی او با دلنواز، دختر مسیحای عابد، و تولد جهانگیر و شرح دلاوری های او می پردازد. در بخش آغازین داستان، رستم که پس از کشتن سهراب دچار بی هویتی و سردرگمی و پریشانی شده است، با ترک وطن و رفتن به سرزمین مازندران و به عبارتی با قدم نهادن به عالم ناخودآگاهی، سفری درونی را آغاز می کند که منجر به تحوّل شخصیت او می شود. سفر رستم به مازندران و حوادثی که با آن روبرو می شود و مراحلی که پشت سر می گذارد، قابلیت نقد کهن الگویی را دارد. این پژوهش بر مبنای فرآیند فردیّت در روان شناسی تحلیلی یونگ، به بررسی کهن الگوهای این منظومه از جمله نقاب، آنیما، سایه، پیر خردمند و... پرداخته و تحقّق دوباره فرآیند فردّیت را در شخصیت رستم تحلیل کرده است؛ در این داستان رستم پس از کشتن سهراب، با ترک عالم خودآگاهی (ایران) و قدم نهادن به سرزمین ناشناخته ناخودآگاهی (مازندران) و پس از رویارویی با عناصر و جنبه های ناخودآگاهی، آماده یافتن فردّیت ازدست رفته خود می شود. فردّیت رستم که با مرگ سهراب خدشه دار شده است، با رویارویی با جهانگیر، که جانشینی برای سهراب است، بازسازی می گردد.
|
پژوهشگران
|
سوگل خسروی (نفر سوم)، علی اکبر باقری خلیلی (نفر دوم)، رضا ستاری (نفر اول)
|