عنوان
|
دلالت های سیاستی نظریه بریث ویت در مجازات مجرمین
|
نوع پژوهش
|
مقاله چاپ شده
|
کلیدواژهها
|
نظریه بریث ویت، مجازات، جرم، نظم، بزهکاری
|
چکیده
|
نظریه شرمساری بازپذیرکننده بریث ویت (1989) از جمله جذابترین تبیینهای نظری در خصوص نظم و امنیت اجتماعی است. این نظریه در پی ترکیب و تلفیق چندین نظریه مختلف از جمله فشار، کنترل اجتماعی، بیسازمانی اجتماعی، برچسب زنی، یادگیری و نظریه های خرده-فرهنگی است. براساس استدلال بریث ویت، مجازاتهای غیررسمی در خصوص رفتارهای انسانی به مراتب موثرتر از مجازات رسمی است. براساس فرض اصلی بریث ویت، وقتی شرمساری انگ-زننده است، جرم بالا است و وقتی بازپذیرکننده است، جرم پایین است. طبق استدلال نظریه شرمساری بازپذیرکننده، آن دسته از دستهجات انسانی که وجه مشخصه آنها سطوح بالای اجتماع-گرایی، به هم پیوستگی و شرمساری بازپذیرکننده است، از میزان جرم نسبتا کمی برخوردارند. امروزه عدالت ترمیمی که وجه هنجاری نظریه شرمساری بازپذیرکننده است، به عنوان بدیلی بر عدالت تنبیهی، توجه روزافزونی را به خود جلب کرده است. مقاله حاضر با روشی اسنادی-تحلیلی، بر آن است که شرحی مختصر از این نظریه و اصول و ارکان اصلی آن ارائه کند و در آخر دلایل برتری این نظریه را در زمینه برقراری و استقرار نظم و امنیت انتظامی و پیشگیری از جرم در مقایسه با سایر نظریات بیان کند.
|
پژوهشگران
|
محمدرضا حسنی (نفر سوم)، حیدر جانعلی زاده چوب بستی (نفر دوم)، اکبر علیوردی نیا (نفر اول)
|