مسائل و مشکلات بشر، کتمان ناشدنی هستند. در این گذر مکاتب و آرا و اندیشههای اندیشمندان و روانشناسان به یاری مشکلات انسانها آمدهاند. از جمله راهکارهای حل معضلات بشری، نظریهی معنادرمانی یا لوگوتراپی از دکتر فرانکل است. وی باور دارد که کوشش فرد برای یافتن معنا در زندگانی مهمترین نیروی محرکه وی است. مولوی شاعر و عارف فرهیخته نیز به گونهای در مثنوی خویش از معنای زندگی و به تبع معنادرمانی جهت رفع رنجهای انسانی میگوید. این پژوهش بر آن است که معنادرمانی در مثنوی را از منظر مولانا و بر طبق نظر فرانکل مورد بررسی قرار دهد. در این گذر خواهیم دید که زندگی و درد و رنج و مرگی که در آن نهان است، پوچ و بی اساس نیستند بلکه با دریافت معنای آنان و الگو گرفتن از آنها و مطابقت زندگی خویش با ناملایمتهای طبیعی آن میتوان به آرامش رسید. قابل ذکر است که عشق و وصول به پروردگار از راهکارهای معنادرمانی مولاناست "از یک سو و از سوی دیگر مناسک دینی و مفاهیم نمادین و ثانویه آن ها و کارکردهای احتماعی و روان شناختی آن از دیگر ساز و کارهایی است که او برای معنا بخشیدن به زندگی مورد تاکید قرار می دهد "و ویکتور فرانکل نیز خدامحوری و دوری از پوچی را مهمترین نسخهی معنادرمانی میداند