آنچه به عنوان یک باور کلی در اذهان شکل گرفته، این است که شعر دوره خراسانی شعری عینیت گراست و شعر سبک عراقی شعری ذهنیت گرا. در واقع اینن بناور بینانگر این است که سیر تحول شعر فارسی از عینی گرایی در شعر خراسانی بنه سنمت ذهننی گرایی در شعر سبک عراقی پیش رفته و این بالندگی در قرن هفنتم و هشنتم بنا هنور قله های بی بدیل شعر فارسی به اوج خود رسیده است. اما اینکه شعر دوره خراسانی تنا چه حد عینیت گرا بوده است و یا اینکه چیرگی ذهنیت گرایی بر عینیت گرایی در شعر عراقی به چه اندازه بوده و تا چه حد با اینن عقینده منطبنق اسنت نیازمنند واشنکافی و مقایسه جزء به جزء تصاویر و صورت های شعری، علوم بلاغی، قلمرو زبانی و واژگنانی و دیدگاه فکری حاکم بر شعر این دو دورۀ شعری است. از آنجا که بررسی تاریخچنۀ غننی شعر این دو دوره و کثرت شاعران نامدار آن، امکان بررسی تمام اشعار سنروده شنده در این دوران را میسر نمی کند لذا راهکاری جنز انتخناو نموننه ای کنه شنعر هنر دوره را نمایندگی کند، باقی نخواهد ماند. از آنجا که قالب شعری دوره عراقی غنزل اسنت بهتنر آن بود تا شناعری از دوره خراسنانی برگزینده شنود کنه تانزل هنایش تنا حند زینادی پاسخگوی نیاز این پژوهش باشد. از این رو تصمیم بر آن شد تنا فرخنی سیسنتانی کنه تازل هایش سرشار از تصویرهای عینی تازه و توصیف هنای لطینف اسنت و بسنیاری از تصویر پردازی هایش از طبیعت، مملو از طرحهای بدیع از تجربه های شخصی و قریحنۀ اوست، شعر سبک خراسانی را نمایندگی کند و از سوی دیگر، مولنوی کنه یکنی از قلنه های رفیع شعر فارسی است و غزلیاتش از حنالات عرفنانی و تصناویر ذهننی و انتزاعنی لبریز است و بسیاری از واژگان و الفاظ شعر او، غالباً مجاز و استعاره هنای بندون قریننه اند؛ و تصاویر ذهنی نقش بسنته در دنینای رمزآمینز او را، بندون تأوینل هنایی دقینق و عارفانه نمی توان درک کرد، برای بررسی ذهنیت گرایی در شنعر عراقنی انتخناو شنود. بررسی نمونه های شعری این دو شاعر بر پایۀ دیندگاه عیننی گنرا و ذهننی گنرا میسنرنیست مگر آنکه جلوه های تصویرگری آنها از پدیده هنای بیروننی و حنالات و باورهنای درونی انعکاس یافته در شعر ایشان برجسته شود. از اینن رو شنیوۀ بینان، ننوع دیندگاه، صنایع ادبی و علنوم بلاغنی، کناربرد واژگنان در معننای حقیقنی و مجنازی و نحنوۀ بنه کارگیری پدیده های بیرونی برای توصیف حالات و باورهای دورنی این دو شناعر، منورد توجه بوده است. جلوه های توصیف پدیده ها در شعر ایشنان، بنه ننوعی برجسنته شنده است که تفاوت ها و شباهت های موجود در شعر این دو شاعر به نمایش گذاشته شنود. استفاده از واژگان در معنای حقیقی آنها و یا مجناز و اسنتعاره و تشنبیه هنای حسنی و عینی، عدم نیاز به تأویل و تفسیر های پیچیده، تصویرگری های ملموس، تعابیر زمیننی و مادی و سادگی بیان احساسات و باورها در شعر فرخی به وضوح قابنل مشناهده اسنت در صورتی که شعر مولوی سرشار است از مجاز و استعاره و تشبیه هنای بندیع و ممتناز نیازمند تأویل، حالات روحانی و تعابیر عرفانی و پیچیدگی های رمزآلود و الفا ی که در خدمت بیان مفاهیم انتزاعی اند. بنابراین آنچه پس از بررسنی و مقایسنه جنزء بنه جنزء تصویرهای شعری این دو شاعر خودنمایی منی کنند؛ غلبنۀ عینینت گراینی در سناختار شعری سبک خراسانی است و از سوی دیگر عینیت در خدمت ذهنیت گراینی در شنعر سبک عراقی