بخشی از آثار ادبی ما، بر اساس تصاویر، مخاطب و محتوای آن جزءِ ادبیات درباری به حساب می آید. در این میان قالب قصیده به عنوان بهترین و مناسب ترین قالب شعر درباری، مورد توجه شاعران فارسی زبان بوده است. از آن جا که مخاطبان اصلی شعر درباری پادشاهان، حاکمان و صاحب نفوذان درباری بودند؛ رعایت بلاغت مخاطب درباری ایجاب می کرد شاعران قصیده سرا برای سرایش این قالب شعری اصولی را رعایت کنند. از این رو تمام همت خویش را مصروف می داشته اند قصیده را به تصاویری بیارایند که توجه و درک ممدوحان را در پی داشته باشد. محدوده ی پژوهش قصاید: امیر معزّی، انوری ابیوردی، خاقانی شروانی، سیف فرغانی، وحشی بافقی، طالب آملی، قاآنی شیرازی و ملک الشعرا بهار است. در این پژوهش تصاویر درباری قصاید هشت شاعر فوق که از هشت سبک و دوره ی شعر فارسی هستند در چهار شگرد بلاغی: تشبیه، استعاره، کنایه و مجاز مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. این رساله در پنج فصل تنظیم شده است که به ترتیب به مقدمه، چارچوب مفهومی پژوهش، سیری بر قصیده سرایی و شرح حال شاعران مورد پژوهش، تحلیل تصاویر درباری، نتیجه گیری و نمودار فراوانی تصاویر درباری اختصاص یافته است. برای رسیدن به اهداف پژوهش عناصر و مواد درباری به یازده بخش دسته بندی گردید و قصاید هریک از هشت شاعر مورد پژوهش، جداگانه تحلیل و در پایان همان بخش نتیجه گیری شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که تصاویر درباری در قصاید شاعران مورد پژوهش، علاوه بر مدح ممدوحان، کارکرد های دیگری چون: مباهات و خودستایی، اخلاقی، مذهبی و دینی، روانی و عاطفی و ... داشته است. این تصاویر در قصاید امیر معزّی، انوری و قاآنی عمدتاً در مدح و بزرگداشت اغراق آمیز ممدوحان است؛ اما خاقانی علاوه بر کارکرد مدح- که نسبت به شاعران مذکور بسیار کم رنگ تر است- بیشتر به خود ستایی خویش می پردازد و نیز برای بیان اندیشه های زهد و حکمت آمیز از آن ها بهره برده است. این تصاویر در قصاید سیف فرغانی نه تنها در مدح ممدوح نبوده بلکه در انتقاد از آنان و بیان اندیشه های اجتماعی و دینی، نمود یافته است. تصاویر درباری در قصاید وحشی بافقی و طالب آملی، علاوه بر مدح ممدوحان، کار کرد مذهبی نیز به همراه دارد. بهار نیز از تصاویر درباری-نه از سر اعتقاد بلکه از روی اضطرار- به ندرت در مدح شاهان عصر بهره می گیرد و بیشتر برای طرح اندیشه های اج