تجربه ی زیسته ی انسان ایرانی در دوره ی گذار، بیان گر آن است که وی، علی رغم تلاش های صورت گرفته، هنوز قادر به درک کامل الزامات زیست جهان مدرن نشده و مدام بین دو زیست جهان سنّتی و مدرن، درگیر است. بازخورد این مسأله در فرهنگ معاصر، عمیقاً آشکار و سبب ناموزونی تاریخ و فرهنگ ما شده است. ناموزونی، نه به معنای وجود عناصر گوناگون و نامتجانس در کنار هم، که حضور همزمان چیزهای ناهمزمان است. تأثیر ناموزونی تاریخی- فرهنگی، در شعر معاصر به مثابه یکی از ارکان اصلی فرهنگ جامعه و به ویژه شعر شاعرانی چون نیما یوشیج، مهدی اخوان ثالث، احمد شاملو، فروغ فرخزاد و سهراب سپهری از شاعران نوپرداز معاصر، مشهود است. در این رساله، ضمن بررسی تجربه ی تاریخی مدرنیته در غرب و پس از آن در ایران، عوامل و زمینه های ایجاد ناموزونی تاریخی- فرهنگی در شعر معاصر و جلوه های آن در شعرهای شاعران پیش گفته، آشکار شده است. با توجه به یافته های پژوهش شعر اخوان، در سه حوزه ی صورت و محتوا، زبان و قالب، ناموزونی زیادی دارد؛ بدین معنا که صورت شعر، نو و مدرن است اما محتوای آن به جای هماهنگی با صورت و بازتاب ارزش های مدرن، به تأسّی از منتقدان غربی مدرنیته، غرب و ارزش های آن را زیر سؤال می-برد. همچنین، کاربرد زبان کهن در کنار زبان امروزی و کاربرد همزمان قالب های گذشته ی شعر فارسی و نیمایی، نشانگر ناموزونی شعر اخوان است. شاملو نیز چون اخوان در حوزه ی صورت و محتوا و زبان شعرهایش، دچار ناموزونی است، اما در حوزه ی قالب ها، پس از دهه ی چهل؛ یعنی از مجموعه ی آیدا در آینه که بخش اعظم شعرهای این مجموعه در قالب سپید است و شاعر تقریباً به رشد قابل توجهی در زمینه ی آهنگ و تناسب موسیقایی کلمات در شعر سپید رسیده است، جز یک شعر در قالب چهارپاره به نام مترسک، نشانی از شعرهایی با وزن عروض سنتی در مجموعه های شعری شاملو دیده نمی شود. در این میان، نیما با توجه به این که در آغاز راه قرار دارد، علی رغم ایدئولوژیک بودن شعرهایش از دهه ی بیست به بعد، به غیر از شعر مرغ آمین و منظومه ی بلند خانه ی سریویلی، نشانی از اندیشه های غرب ستیزی و ضد مدرنیته در آن به چشم نمی-خورد. درحقیقت، آن چه در شعر نیما در این دوره، بسیار برجسته تر می نماید، اعتراض و عصیان علیه وضعیت موجود است. از طرفی، شعر نیما در حوزه ی زبان و قالب، به دلیل کاربردهای مهجور و بسیار که