سیمای سرزمین در اثر عوامل طبیعی و غیر طبیعی در طول زمان همواره در حال تغییر است و به دلیل دخالتهای انسانی این تغییرات در شهرها از سرعت بالاتری برخوردار است. به این صورت که زمینهای غیر شهری و بزرگ به مصرف شهرها و ساخت و سازهای شهری میرسد و با گذشت زمان به قطعات کوچکتر تقسیم میشوند. لذا پژوهش حاضر با هدف آشکارسازی و ارزیابی تغییرات صورت گرفته در ساختار سیمای سرزمین شهر بابل و بررسی کارایی متریکهای سیمای سرزمین در تحلیل تغییرات تدوین شده است. بدین منظور با استفاده از تصاویر ماهوارهای لندست برای سال های ۱۹۸۶، ۱۹۹۱، ۲۰۰۱، ۲۰۱۱ و ۲۰۲۱ و تصاویر سنتینل برای سال ۲۰۲۱ با پیکسل سایز های ۱۰ متر و ۲۰ متر به بررسی تغییرات با استفاده از فنون سنجش از دور پرداخته و در ادامه با استفاده از رهیافت اکولوژی سیمای سرزمین متریکهایی همچون مساحت لکه، تعداد لکه، تراکم لکه، درصد پوشش سیمای سرزمین، بزرگترین اندازه لکه، شکل سیمای سرزمین، کل حاشیه، تراکم حاشیه، میانگین فاصله اقلیدسی نزدیک ترین همسایه، میانگین سطح لکه، پراکندگی-مجاورت، نسبت چولیدگی لبه، شاخص پیوستگی سیمای سرزمین و شاخص تنوع شانون در دو سطح کلاس و سیمای سرزمین با استفاده از نرم افزار FRAGSTATS محاسبه شدهاند. نتیجه این تحقیق نشان داد اراضی انسان ساخت در این بازه زمانی بیشترین تغییرات و رشد را داشتهاند و در مقابل اراضی زراعی بیشترین کاهش و روند نزولی را داشتهاند کاربریهای دیگر تبدیل شده است. همچنین تعداد و تراکم لکه در طول زمان به خصوص برای کاربری های زراعی و انسان ساخت افزایش یافته تکه تکه شدگی و پراکندهتر شدن سیمای سرزمین منجر شده است. از طرفی، متوسط اندازه لکه برای کاربری زراعی کاهش و برای کاربری انسان ساخت افزایش یافته است و همچنین برای متریک شکل سیمای سرزمین کاربریهای زراعی، باغ، انسان ساخت و فضای سبز روند افزایشی را نشان میدهد که موجب از هم گسیختگی و پراکندگی بیشتر و و پیچیدگی شکل سیمای سرزمین شهر بابل می باشد. به طور کلی، با تحلیل نقشههای کاربری اراضی و سنجههای سیمای سرزمین شهر بابل به طور آشکار آثار فعالیتهای انسانی و شهرنشینی بر محیط اطراف نمایان است و نتایج نشان میدهد که سیمای سرزمین شهر بابل به مرور زمان تکه تکه تر، پیچیده تر و از نظر هندسی نامنظمتر و با کاهش پیوستگی، پراکنده تر و از هم گسیختهتر شدهاند.