روشنفکران و نخبگان در هر جامعه و موطنی که باشند از تأثیر گذارترین عناصر ذیل محیط آکادمیک و اجتماعی تعریف شده و نقش موثری در جهت گیری قرائتهای گوناگون مهم و مبنایی داشته و دارند، مخصوصاً در حوزه های اندیشه ای حول علوم انسانی و الهیات که ریشه هر عقیده، سازمان فکری و مدل توسعه ای است، مشخصا از حوزه کارکردی و نقشی بسیار موجد توجه و تأمل که دارای اهمیت ویژهای است، برخوردارند. همچنین از دیرباز، مطالعه تاریخچه و نحوه عمل کشورهای استعماری و امپریالیستی، مخصوصاً در حوزه استعمار فرانو این نتیجه را به دست می دهد که نقش بی بدیلی برای محیط های آکادمیک و نخبگان تحصیل کرده، تعریف شده است. در عصر جدید و روند جهانیشدن نیز، مختصات آن عبارت است از نقش آفرینی در جهت ایجاد قدرت علمی در کشور، بسط و گسترش نرم و حساب شده هژمون فرهنگی و یا تزریق و القای مدلهای توسعه در کشورهای هدف به طریقی که متضمن حصول به منافع استکباری و استثماری باشد. ذیل ماهیت امپریالیسم جدید در عصر جهانیشدن، در ساحت فرهنگی، نمادها، مضامین و نشانگانی از تجلی گفتمانی جدید پدیدار میشود که با در اختیار داشتن امپراتوری های رسانه ای و مجموعه ابزارهای فرهنگی، روند غربی سازی و غیریت سازی جهان را تشدید میکند (قزلسفلی: ۱۳۹۴، ۲۱۳). تقابل نرم ایالاتمتحده هم ارز با اتخاذ سیاستهای استراتژیک دفاعی و امنیتی، سیاسی و اقتصادی، مؤسسات سیاست ساز و اتاقهای فکر ایالاتمتحده را بر آن داشت تا در عصر جدید موسوم به استعمار فرانو از طریق سلسله اقدامات نرم، به بسط و گسترش هژمون فرهنگی خود در بلوک شرق بپردازند تا پارادایم فکری لیبرالی خود را به تدریج در کنار سایر استراتژی ها همچون تضعیف اقتصادی و برد در رقابت دفاعی و صنعتی، بتوانند غالب نموده و نظام کمونیستی شرق را مضمحل و دچار شکست، استحاله و یا به فروپاشی نزدیک نمایند. در این مسیر بسط وجوه الگو توسعه غربی از طریق نقش آفرینی اندیشمندان و نخبگان بومی نقاط هدف، امری معقول و ایده آل می نماید که متضمن نفوذ اندیشههای لیبرالی در سطوح اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است.