تشدید رقابت و پیشرفتهای فناورانه از مهمترین تغییراتی هستند که در سالهای اخیر چهره بازاریابی و برندآفرینی را تغییر داده اند. تشدید رقابت سبب شده برندها برای شناخته شدن و به یاد آورده شدن در گروه محصول خود با دشواریهای بیشتری روبهرو شوند و از سوی دیگر پیشرفتهای تکنولوژیک، راهحلهای جدیدی به برندها برای حل این مشکل داده است. بازاریابی محتوایی یکی از این روشهای نوین است که سازمانها برای ایجاد تشخیص و یادآوری برند استفاده میکنند اما پژوهش های بسیار محدودی در خصوص رابطه بین این دو صورت گرفته و در نتیجه نیاز به پژوهش در این حوزه حس میشد. پژوهش حاضر از منظر هدف، کاربردی و توسعهای و از نظر روش تحقیق، توصیفی پیمایشی بوده است. مخاطبان برند سفرهای علی بابا، جامعه - آماری پژوهش را تشکیل میدادند و یک نمونه متشکل از ۳۸۴ نفر با روش نمونه گیری در دسترس برای پژوهش حاضر انتخاب شدند. از پرسشنامه برای گردآوری دادهها استفاده شد و ۳۸۵ پرسشنامه مبنای تحلیل قرار گرفتند. در نهایت داده ها با روش مدلسازی معادلات ساختاری در نرمافزار Smart PLS 4 تحلیل شدند و مشخص شد بازاریابی محتوایی رابطه ای مثبت و معنادار با تشخیص برند و یادآوری برند دارد، اما آگاهی از برند صدر ذهن در این روابط نقش تعدیلگر را ایفا نمی کند.