زمینه و هدف: در آثار ادبی برای انتقال مفاهیم و پیامها، از ارتباطهای کلامی و غیرکلامی بهره جسته میشود. ارتباط غیرکلامی استفاده از حرکات بدن، آواها، حالتهای چهره، پوشش، مکان و زمان در جریان برقراری ارتباط با مخاطبست. در این مقاله سعی شده است تا طبقاتالصوفیه از منظر ارتباطات غیرکلامی تحلیل و نشان داده شود که خواجه عبدالله انصاری از انواع ارتباطات غیرکلامی برای روایت کتاب بهره گرفته است و انواع رفتارهای غیرکلامی مثل حرکات و اشارات بدن، مکان، مصنوعات، رفتارهای چهره، تماسهای بدنی، تحلیل، طبقه بندی و بررسی شده است. هدف این مقاله معرفی، طبقه بندی، رمزگشایی و تحلیل انواع ارتباطات غیرکلامی در طبقاتالصوفیه است تا نشان داده شود که چگونه زبان بدن میتواند کارکردهایی چون کنترل کردن، مکمّل بودن، تاکید کردن و جانشین شدن را در کنار گفتگوهای کلامی داشته باشد. روشها: در پژوهش پیش رو، با روش توصیفی - تحلیلی ارتباطهای غیرکلامی طبقاتالصوفیه تحلیل شده است. یافته ها: بنظر میرسد در متون تذکره ای، علاوه بر نمونه های عمومی ارتباطات غیرکلامی، نمودهای ویژه ای وجود دارد که مختص به همین نوع متنست. دسته بندی و پرداختن به این نوع نمودهای ویژه و مختص است که میتواند موجب تمایز این پژوهش از دیگر آثار در این زمینه شود. اشاره های غیرکلامی، طبقاتالصوفیه را تفسیرپذیر، عمیق و چندمعنا کرده است؛ چنانکه هر مخاطب با توجه به پیشینه فرهنگی و اجتماعی خود قادر خواهد بود به تفسیر و رمزگشایی متن طبقاتالصوفیه بپردازد. نتیجه گیری: بررسیها نشان میدهد که ارتباطات غیرکلامی در طبقاتالصوفیه بیشتر برای جانشینی پیام کلامی بکاررفته اند و مؤلفه ظاهر فیزیکی بدلیل بیان مقاصد تربیتی و موقعیتهای فردی و اجتماعی، بیشترین کاربرد را داشته است و از میان مؤلفه رفتارهای فیزیکی، رفتار غیرکلامی دست، به دلیل حرکت به سوی خدا و دستگیری(ضمن معنای کنایی) در سیروسلوک عرفانی و تربیت دینی بالاترین بسامد و رفتار فیزیکی سر، درمیان این مؤلفه ها، کمترین بسامد را دارد و از آنجا که در عرفان سرسپردن به غیر خدا مضموم و ناپسندست کم بسامد بودن این رفتار قابل توجه و تاملست.