تأملی در ساختمان تصویرهای شعر فارسی نشانگر گذر و گذار آنها از ساحت سهولت و سادگی به اقلیم پیچیدگی و غموض است. این روند رو به پیچش به واسطهی عنصرها و ابزارهایی صورت میگیرد که در مسیر سلوک به سازهی تصویرها افزوده شده است؛ عناصری چون شگردهای ترکیبی یا صناعات کنایهمحور. این مطالعه که به روش آماری و توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از ابزار کتابخانهای نوشته شده است، به بررسی آماری و مقایسهای دو گروه از صناعات ادبی منفرد و ترکیبی در پانصد بیت از شعر 20 شاعر زبان فارسی از سبک خراسانی تا سبک هندی میپردازد. نتیجهی پژوهش نشانگر سادگی تصویرها در سبک خراسانی است. در قرن ششم، تحوّلاتی شگرف در ساحت ساخت تصویرها روی میدهد. نظامی و عطّار با بهرهگیری قابل توجّه از صناعات «کنایهمحور»، به اوج رسانندهی این شگردها تا عصر خود میباشند. در قرن هفتم، شاعران چندان تمایلی به بهرهگیری از صناعات ترکیبی و آفرینش تصویرهای پیچیده ندارند و تصویرها عمدتاً سادهاند، امّا در قرن هشتم شاهد حضور طبیعی و تداوم بهرهگیری از شگردهای آمیغی در آفرینش تصویرهاییم. در قرن نه این روند مشاهده نمیشود، امّا در قرن دهم دیگربار تصویرها پیچیده میشود و شمار شگردهای ترکیبی و پیچیدهساز تصویر به شدّت افزایش مییابد.