از دوران باستان در ایران و یونان، همواره گروهی به وجود مراتبی برای عالم معتقد بوده اند. عالم خیال منفصل، به عنوان عالمی واسطه بین عالم ماده و عالم عقل- والبته تحت عناوین مختلف- در جهان اسلام مطرح شده است. قوّه ی خیال نیز قوّه ی میانجی حسّ و عقل در نظر گرفته شده است. از طرفی در میان ملل مختلف، تجارب دینی و عرفانی ای وجود داشته است که از آن با نام های متفاوت مثل کرامات، خوارق عادات و... نام برده می شود. در میان صوفیه، این موضوعات اهمیت و بسامد ویژه ای داشته است و بالطبع، آثار عطار، به عنوان کسی که به بررسی حکایات زندگی صوفیان قبل از خود پرداخته است منبع مهمی برای بررسی و تحلیل وقایع خیال منفصل است. هانری کربن مستشرقی است که به مدد مؤلفه های پدیدارشناسی، در برخورد با تجارب عرفانی اولیاء، لزوم درک صحیح آن را در موضع دقیقش یعنی عالم خیال منفصل به کرّات یادآور می شود. و بر ویژگی های خاصی برای پدیده ها و وقایع خیالی تأکید می کند. پژوهش حاضر در سایه ی نزدیک شدن به روش کربن که همان تأویل یا کشف المحجوب است معیارهایی ارائه می دهد که در آثار عطار به مدد آن می توان خیالی(مثالی) بودن مرتبه ی وقایع را تشخیص داد. یافته های پژوهش، ناظر بر این است که معیارهایی چون زمان قدسی، ارتباط با فرشته، اوصاف لطیف و مثالی، مکان مثالی، ادراک مثالی و خیالی، تجسّم معانی، نقض علّیت مادی، ظهور پدیده از منبع غیبی، ارتقاء مرتبه ی وجودی پدیده ها و تغییر مرتبه ی وقایع، نقض ویژگی های جهان ماده، احاطه ی نفس بر طبیعت یا نفوس، فعل ذی شعور از غیرذی شعور و ... قادر خواهند بود مکان صحیح وقوع وقایع مثالی را به مخاطب متونی چون آثار عطار نشان دهند و تا حدّ زیادی قابلیت تعمیم به دیگر آثار عرفانی و رمزی را دارند. یعنی آثاری که نیازمند درک و بررسی در پرتو قوه ی خیال و جهان مرتبط با آن است. هم چنین می توان ارتباط خود عطار را با مسئله ی خیال درک کرد.