رنگ ها دارای ویژگی های بصری، معنایی و روانی خاصی هستند که این ویژگی های منحصر به فرد، آنها را در زمره ی مهم ترین ابزارهای خلق آثار هنری قرار داده است. رنگ در ادبیات، به عنوان یکی از هنرهای هفتگانه، بازتابی چشمگیر دارد. گویندگان و سخنوران چیره دست از رنگ به مثابه ی ابزاری کارآمد در تصویرسازی، خیال پردازی و انتقال مفاهیم بهره جسته اند. از همین رو با بررسی و تحلیل شیوه و میزان استفاده از عنصر رنگ در آثار شاعران و نویسندگان، می توان تا حدودی به زوایای پنهان و ساختار کلی آثار پی برد. با تکیه بر این ویژگی، در مقاله ی پیشِ رو دیدگاه نظامی نسبت به مقوله ی رنگ، میزان استفاده ی او از این عنصر و مقایسه و تحلیل رنگ های سیاه (مؤلفه ی اندوه)، سفید (مؤلفه ی امید)، سرخ (مؤلفه ی هیجان)، زرد (مؤلفه ی شادی)، سبز (مؤلفه ی معنویت) و آبی (مؤلفه ی آرامش) در دو منظومه ی «خسرو و شیرین» و «لیلی و مجنون» بررسی شده است. روش انجام این تحقیق، تحلیل محتوا و حجم نمونه، کلیه رنگ واژه های موجود در دو اثر نظامی گنجوی بوده است. جامعه ی آماری نیز کلیه اشعاری است که حاوی رنگ واژه هستند. در تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی از قبیل توزیع و درصد فراوانی مؤلفه ها، جداول، نمودارهای ستونی و دایره ای استفاده شده است. مقایسه ی رنگ ها به عنوان مؤلفه های معنادار در آثار مذکور نشان می دهد که رابطه ی معناداری میان میزان استفاده از رنگ ها و محتوای هر یک از این دو مجموعه وجود دارد؛ عناصر امید، شادی و آرامش در «خسرو و شیرین» نسبت به «لیلی و مجنون» بیشتر و عناصر هیجان، معنویت و اندوه در «لیلی و مجنون» افزون بر «خسرو و شیرین» است. محققان پژوهش حاضر با استناد به این نتایج باور دارند که نظامی ضمن داشتن یک نگاه کلی به درون مایه ی داستان های خود، در استفاده از جزئیات نیز نهایت دقت را به خرج داده و از تمامی این جزئیات در زمینه ی یک ساختار کلّی بهره جسته است.