1403/09/01
حسین حسن پورآلاشتی

حسین حسن پورآلاشتی

مرتبه علمی: دانشیار
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس:
دانشکده: دانشکدۀ ادبیّات و زبان‌های خارجی
نشانی:
تلفن: 0911-1913162

مشخصات پژوهش

عنوان
تحلیل مکان در حکایت سیمرغ عطار براساس نظریۀ وجودی هایدگر
نوع پژوهش
مقاله چاپ شده
کلیدواژه‌ها
عطار منطق‌الطیر هایدگر مکان وجود
سال 1402
مجله نقد و نظریه ادبی
شناسه DOI
پژوهشگران اکرم مومنی ، حسین حسن پورآلاشتی ، مهدی خبازی کناری ، شهرام احمدی

چکیده

فلسفۀ وجودی هایدگر ازجمله نظریات هستی­شناسانه در تبیین «وجود» و جهان هستی است که تأثیرات دامنه­دار در حوزه‌های مختلف در قرن بیستم و قرن اخیر داشته است. در فلسفۀ هایدگر مفهوم کلیدی«وجود»، درک خویشتن وجودی در معنای «مکان وجودی» است. هایدگر معتقد است که برای درک وجود باید از «خود» شروع کرد. یعنی این انسان است که باید در ابتدا و راجع به وجود خود بیندیشد. به عبارتی اولین مکانی که انسان در برخورد با تفکر وجودی هایدگر مواجه است، خود یا خویشتن است. درحقیقت مکان وجودی جایی است که موجودات به عرصۀ بودن و هستی وارد می­شوند. می­توان نقش تعاملی موجودات در سیر داستان سیمرغ عطار، با هستی، در ساحت مکان را به­صورت ویژه­، با توجه به مؤلفه­های قرب و بعد موجودات به وجود، موطن، موجودیت راه و تجمع و همدلی در شکل‌پذیری هستی بهتر موردبررسی قرار داد. اگر ما هریک از پرنده‎های داستان را «دازاین» (هستنده و زیستنده) تلقی کنیم، هر موجود، مکان هستی است و به اندازۀ هر موجود، جهانی متولد می‌شود. در داستان سیمرغ عطار هریک از مرغان گرفتار تجارب مکانی غیرواقعی می‌شوند و مکانی را که در آن به سر می­برند، خاطره­انگیز می­دانند و با دیگر مرغان رهسپار نمی‌شوند. در این میان فقط سی مرغ به موطن اصلی خود یعنی هستی، موجودیت یا مکان حقیقی خود باز می­گردند.