ادبیات، یکی از مهمترین هنرها در آموزش و رشد کودک و نوجوان است. داستان، نقشی بسیار کلیدی در توضیح و تبیین ارزشهای اخلاقی و فرهنگی به مخاطب نوجوان دارد. نوجوانی سنّی بحرانی است که در این دوره، نوجوان احساسات متنوّع و متضادی را تجربه میکند. نویسندۀ کودک و نوجوان با درک این ظرایف میتواند الگوی مناسبی از برخورد و مواجهه با مشکلات این دوره بیافریند. این دوره، شخصیت و هویت نوجوان تکوین مییابد و تثبیت می-شود. هم از این روست که ارائۀ شخصیتهایی موثّر و ماندگار در داستان میتواند به عبور موفق نوجوان از این دورۀ سخت کمک شایانی کند. کارن هورنای روانشناس بهنام در حیطۀ شخصیت، ریشۀ تمام ناکامیهای بزرگسالی را ناشی از «اضطراب اساسی» میداند که در کودکی تجربه میشود. او با طبقهبندی شخصیتها، و بازنمودن نشانههای رفتاری در هر شخصیت توانسته است فهرستی از انواع شخصیتها و کنشهایشان تهیه کند. در این رساله با بیان نظریۀ هورنای دربارۀ شخصیت و نیز بررسی طنز و تکنیکهای طنزپردازی، با مبنا قراردادن آرای هورنای دربارۀ شخصیت، مجموعههای داستانی: «عشق خامهای»،«من نوکر بابا نیستم»،«دی وی دی اسرارالغولان»،«گردان قاطرچیها»،«لطیفههای ورپریده»،«خانوادۀ آقای چرخشی» و «قندآباد» تحلیل شده است. داستانهای انتخاب شده همگی طنز و مربوط به دهههای هشتاد و نود خورشیدی هستند. روش گردآوری اطلاعات کتابخانهای و تحلیل دادهها بر مبنای نظریۀ کارن هورنای بوده است. از آن رو که فصل مشترک تمامی کتابها طنز است؛ تکنیکهای طنزپردازی کتابها نیز بررسی و تحلیل شخصیت داستانها – بر اساس نظریۀ هورنای- انجام شده است. ادبیات کودک و نوجوان در نیازها و علایق تفاوت چشمگیری با ادبیات بزرگسالان دارد؛ به این سبب در بخش تحلیل محتوا و آسیبشناسی محتوای کتاب و نیز موفقیت یا عدم موفقیت نویسنده در ارائۀ یک الگوی موثر برای مخاطب بررسی شده است. بررسی و تحلیل این کتابها نشان میدهد، که برخی از نویسندگان با نادیده گرفتن نیازهای خاص مخاطب نوجوان، تنها به وجوه طنزپردازی و یا بیان داستانی به منظور سرگرمی بسنده کردهاند. برخی از مجموعهها نیز مانند عشق خامهای با خلق داستانی که تماماً قهرمانهای کنشگر نوجوان دارد هم از ابزار طنز و هم از آفرینش شخصیتهای متنوّع برای خلق دنیایی مربوط به نوجوانان بهره بردهاند.