زمینه و هدف: هدف اصلی این پژوهش بررسی گزاره ها و عناصر هوش معنوی در داستان کودک و نوجوان طی دهه های 70 تا 90 و بحث و واکاوی مؤلفه هایی است که نویسندگان از طریق آثار خود به کودکان و نوجوانان منتقل مینمایند؛ از این رو تلاش شده است که مشخص شود مفاهیم و نگرشهای ایدئولوژیک موجود در کتب داستانی کودک و نوجوان در دهه های مورد بررسی کدام است؟ روش مطالعه: روش پژوهش در این جستار توصیفی ـ تحلیلی بر مبنای مطالعات کتابخانه ای و شیوۀ سندکاوی است. جامعۀ آماری پژوهش منتخبی از آثار برجستۀ ادبیات داستانی کودک و نوجوان در قالب نُه داستان برگزیده از ردۀ سنی «ب»، «ج»، «د»، «ه» منتشر شده توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در دهۀ هفتاد تا نود خورشیدی است. در این پژوهش از مؤلفه های هوش معنوی بر اساس نظریات دو تن از برجسته ترین نظریه پردازان هوش معنوی، ایمونز و مارشال، و مطالب مرتبط با این نظریه که در دیگر یافته ها و یافته های علمی مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته بهره برده شده است. یافته ها: نویسندگان در کتابهای مورد بررسی جهت بیان و آموزش اندیشه ها و مفاهیم اخلاقی، معنوی و دینی، از آموزه های روانشناسی یعنی مؤلفه های و گزاره های هوش معنوی بهره گرفته اند. نتیجه گیری: مؤلفه های روانشناسی معنوی از نظر ایمونز، زُهر و مارشال شامل یافتن امر مقدّس به کمک عقل قدسی، ظرفیت تعالی و فرارفتن از دنیای جسمانی و مادی و متعالی ساختن آن، داشتن تفکر انتقادی، احساس مسئولیتپذیری؛ وظیفه و رسالت اجتماعی، هویت و معنابخشی به خود و جهان، واگذاری امور به نیروی مقدّس (توکّل)، و ظرفیتهای اخلاقی (عشق، صلح و شفقت)، در داستانهای مورد بررسی وجود دارد.