پیروی از طرز فکری مکاتب ادبی، تأثیرات ژرفی در ترکیب بندی اجزای شعر، می گذارد. پایبندی به اصول فکری هر مکتب، باعث می شود تا شاعر خود را در قالب های مشخصی قرار دهد و به همین ترتیب ترکیب بندی خاصی در شعر را سبب می شود. برای بررسی این موضوع شعر «در میدان» احمد شاملو برگزیده شد. در این مقاله بر اساس مؤلفه های اندیشگانی، متنی (لایه ی بیرونی، لایه ی درونی، لایه ی مرکزی) و همچنین پدیدارشناسی به لحاظ ارتباط روانشناسی بین متن و اندیشه، به بررسی ترکیب بندی اجزای شعر «در میدان» پرداخته شد. روش این تحقیق بر اساس روش دیالکتیکی است، چه این که در این روش ابتدا کل سنجیده می شود و سپس اجزای نسبت به یکدیگر و نسبت به کل ارزیابی می شوند. به طور کلی به سه قسم مجهولات به معلومات تبدیل می شود. استقرا، تمثیل و قیاس . استقرا سیر از جزء به کل است. تمثیل سیر از جزء به جزء است و قیاس سیر از کل به جزء است. از این سه قسم، قسم سوم از درجه ی اعتبار بالاتری برخوردار است. نتیجه آن که این شعر با توجه به ریشه های تاریخی و شخصی در ناخودآگاه شاعر به جهت گشتالتی دارای بار منفی در بازنمایی خاطره های تلخ گذشته است که تأثیر خود را بر تمام ارکان شعر گذاشته است. برای نمونه این شعر دارای دو طیف رئالیستی و سورئالیستی است. وجه رئالیستی جنبه ی تاریک و بازسازی شده است و وجه سورئالیستی جنبه ی روشن و بازآفریده شده بر اساس منطق فراعقلی و ربط های دیگر است.