ارتباط غیرکلامی، یکی از دو نوع کلّی ارتباط انسان با انسان است. در واقع فرایند انتقال و درک دادهها، عقاید و احساسات از فردی به فرد دیگر، با هدف ایجاد تحول در دانشها و نگرشها یا رفتار آشکار او را ارتباط میگویند و ارتباط غیرکلامی به دامنهی وسیعی از پدیدههایی گفته میشود که از نمودهای چهره-ای تا مد، از وضعیّت نمادی تا رقص، ازلباس تا مبلمان منزل و اتومبیل و ... را میپوشاند؛ برخی از پژوهشگران بر این باور هستند که بدون کلام میتوان پیچیدهترین و ظریفترین مفاهیم انسانی را به دیگران انتقال داد و رفتارهای انسانی را ترسیم کرده و به وضوح مفاهیم درونی را عینییّت بخشید. در این رساله که به روش تحلیلیـتوصیفی و براساس منابع کتابخانهای صورت گرفته است، شش تذکره از تذکرههای شناخته شده در زبان فارسی بر مبنای رویکرد آنها به ارتباطات غیرکلامی، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتهاند. این تذکرهها به ترتیب تاریخ تألیف عبارتند از: طبقات الصوفیّه، اسرارالتوحید، تذکره الاولیاء، مناقب العارفین، نفحات الانس و صفوه الصفا. دستاورد پژوهش بیانگرآن است که رفتارهای غیرکلامی آمده در هرشش متن، با محتوای عرفانی آنها،سنخیت کامل دارد و در جهت معرفت خداوند بزرگ و تعالیم عالی عرفانی و رسیدن افراد به کمال معنوی که اهداف غایی هرشش متن است، سیرمیکنند و ارتباطات غیرکلامی در هر تذکره علاوه بر داشتن کارکردهای تعلیمی و زیبایی شناختی، کاملا با روش و شیوهی سلوک نویسنده و عارف آن هماهنگ بوده است و این پیامها، به موازات پیامهای کلامی، جزیی از کلیت سلوک عارفانهی عارفان جهت وصول به حضرت حق بوده است.