نشانهشناسی، دانشی روشمند و بخشی ازحوزه گستردهی زبانشناسی است که به بررسی مفهوم نشانه و رابطهی دال و مدلول میپردازد، از رهگذر مطالعات نشانه شناسانه هر واژه به عنوان یک نشانه در فرآیند دال و مدلول و دلالت قابل تحلیل است. خواننده متن چنانچه بتواند فرآیند مذکور را در خصوص هر یک از نشانههای زبانی و ادبی به درستی استنباط نماید در دریافت معنا توفیق بیشتری کسب خواهد نمود. در پرتو این دانش میتوان به درک بهتر و عمیقتر پدیدههای پیرامون دست یافت. کتاب مثنوی معنوی از جملهی این پدیدهها است که به عنوان یک متن ادبی پویا و منسجم، نشانگر تسلط شگرف شاعر بر قرآن و مفاهیم آن است. حضور آیات قرآنی در مثنوی معنوی نشانهمند بوده و صرف تسلط شاعر بر قرآن و اقتضای زمانه در به کارگیری آن در اثر خود نه تنها موید حضور پررنگ آنها بلکه در مرتبه بالاتر، بعد نشانگی داشته و نیازمند بررسیهای دقیق این حوزه است. این علم در نهایت کمک به کشف قراردادهایی میکند که تولید معنا میکنند و نظر به اینکه مولانا دارای علم لدن بوده میتوان با اطمینان خاطر مدلولهای دریافت شده را تثبیت کرد زیرا مولانا عبارتهای قرآنی را بهانهای برای بیان اندیشهاش قرار داده. نشانهشناسی آیات مثنوی در پی آشکارسازی این نکته است که مولف از نشانهها در بافت ویژه چه معنایی را اراده نموده و از دیگر سو اینکه آیا مولانا آیات را در ابیات به معنای قرآنی آن قصد کرده یا در پی یافتن ساز و کار تحولات معنایی بر میآید و عوامل دیگر در فرآیند تولید معنای جدید و خلاقانه دخیل بودهاند. این پژوهش بر آن است تا با تحلیل و تشریح دلالت عبارتهای قرآنی، حوزه معنایی آنها را در ابیات مدنظر از منظر نشانهشناسی مورد بررسی قرار دهد؛ همچنین کشف روابط بین واژههای قرآنی به کارگرفته شده در مثنوی و دیگر متون عرفانی و نیز کشف مدلولهای متنوع ضمنی در لایههای پنهان دالهای ویژه از دستآوردهای این پژوهش است.