تجربههای عرفانی، کلیدواژهای متعالی است، که بیانگر اصالت عرفانِ عارفان در دورههای مختلف است. افرادی که در مسیر عرفان به تجربیاتی دست پیدا میکنند، برای بازتاب تجربیات خود، نیازمند زبانی برای بیان با بهرهگیری از واژگان میباشند. بهحتم میتوان از واژگانی با کاربرد ثانویه که در حوزه بیان و بدیع فعالیت دارند، استفاده کرد و با اشارات رمزگونه برای اهل فن، حقایق عرفانی را که با پیمودن مسیر بهدست آورده، در اختیار مریدان راه عرفان، قرار داد تا بدین وسیله ذوقی در دل و شوقی در ذهن آنان پدید آورد."عطار"نیز در بسیاری از داستانها حقایق عرفانی را که منتج به، بهدست آوردن تجربیات میشود، برای پیروان خود به نمایش گذاشته است. بیان حقایق و مفاهیم عرفانی برای کسی که مسیر را پیموده و به درجه عارفی، نایل آمده، امری فایق است و وظیفهای که باید با هر زبانی که میتواند، در اختیار سالکان و پیروان عرفان قرار دهد. مسئله پژوهش حاضر واکاوی دلایل ارائۀ تجربههای عرفانی برای تبیین و تدوین این موضوع است، که زبان در بازنمایی تجربیات عرفانی، با اهلی که توانایی درک این گفتمان را دارند، در برخی از مقامات، چارهای جز بیان آنچه دیده و شنیده را ندارد. در این نوشتار، به روش توصیفی- تحلیلی، جایگاه تجربههای عرفانی از دیدگاه عارفان و بهویژه"عطار"مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.