اخلاق عرفانی مجموعهای از الگوهای معرفت شناختی است. نتایج و کارکرد اخلاق عرفانی، تجلّی صفات خداوند در عارف و غایت آن، کامل ساختن و رساندن انسان است از فروترین حدّ وجودی خود به بالاترین مرتبۀ کمال. شیوۀ تکاملی انسان در این مسیر با طیّ طریق و سیر در منازل معنوی و بر محور پیراستگی از رذایل و آراستگی به فضایل از راه ریاضت و مجاهدت به دست میآید. توجّه به این مفهوم غنی و پُربار معنوی در مثنوی هفت اورنگ عبدالرّحمن جامی، شاعر، محقّق و عارف نامدار قرن نهم هجری قمری، بسیار خودنمایی میکند. تأکید بر فضایل اخلاقی چون: «تواضع، بخشش، عدل، نفس ستیزی، عشق به حق و ....» و دوری از رذایلی همچون: «غفلت، عیب جویی، ظلم، ریا، حسادت، و ....» گونههایی از مصادیق اخلاقی هستند که در این مثنوی مطرح شدهاند. هدف این رساله پس از ارائۀ تعاریف و تبیین اخلاق، اخلاق عرفانی و حوزههای آن، استخراج و بیان مصادیق اخلاق عرفانی در مثنوی هفت اورنگ است که در سه حوزۀ اخلاق عرفانی یعنی: «ارتباط انسان با خدا»، «ارتباط انسان با خود» و «ارتباط انسان با انسانهای دیگر» و نیز در پنج ساحتِ «عقیدتی - معرفتی»، «احساسی و عاطفی»، ارادی»، «کردار» و «گفتار» و به روش توصیفی - تحلیلی طرح شدهاند. جامی در این مثنوی سعی دارد تا مخاطبانش را به سوی زندگی اخلاق عرفانی با محوریّت بندگی خدا سوق دهد. از این رو مصادیق به کار رفته در این مثنوی بیشتر بر حول حوزۀ ارتباط انسان با خدا میگردد و نشان میدهد که اخلاق و سلوک عرفانی، راه نماینده و هدایتکنندۀ انسان به قرب الهی است که در پهنۀ صحیح رابطۀ عبد با معبود صورت میگیرد و هدف تمام موعظهها و تحذیرهای آن بیواسطه و با واسطه، تنظیم درست این ارتباط است.