پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی تعالی با رویکرد پارادایمی در موسسات حسابرسی شکل گرفته است. پژوهش حاضر با رویکرد دادهبنیاد در سال 1401 انجام شده است. جامعه پژوهش شامل شرکاء، مدیران عامل موسسات حسابرسی، افراد با سابقه عضویت در هیات مدیره جامعه حسابداران رسمی می-باشند، که با نمونهگیری هدفمند 26 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شدهاند. در پژوهش حاضر ابزار جمعآوری داده، مصاحبههای عمیق نیمه ساختار یافته بوده است. یافتهها نشان دهندهی بیش از 165 مفهوم اولیه منحصر به فرد، 62 مفهوم ثانویه و 25 مقوله اصلی بوده است. که از مهترین عناصر الگوی ارائه شده میتوان به شرایط علی(از قبیل مشکلات مالی موسسات)، شرایط مداخله گر(از قبیل خرید اظهار نظر)، شرایط زمینهای(از قبیل ویژگی های ساختاری حرفه)، پیامدها(از قبیل تحقق انتظارات ذینفعان کلیدی) و راهبردها در دو سطح اجرا(از قبیل مدیریت ارتباط با صاحبکاران) و کنترل و اصلاح (از قبیل ممیزی بازار) اشاره داشت. مطالعه حاضر را میتوان اولین تلاش در زمینه ارائه الگوی تعالی بازاریابی به طور خاص در موسسات حسابرسی با تاکید بر آیین رفتار حرفهای دانست که موجب ورود و کاربست مفاهیم بازاریابی و تعالیبخشی دانش بازاریابی در موسسات حسابرسی میشود. و از سوی دیگر میتواند زمینه ساز طراحی ابزار کنترل کیفیت بر فعالیتهای بازاریابی موسسات حسابرسی توسط نهادهای نظارتی شود.