حدیقۀ سنایی اثری پیشرو در منظومهسرایی ادب فارسی است و بهدنبال آن منطقالطّیر نقش مکمل را برعهده دارد. با این وجود، از جهاتی با حدیقه متفاوت است و سبک شخصی خود را داراست. این پژوهش بهدنبال مطالعه و بررسی شباهتها و تفاوتهای فکری و ادبی دو تحمیدیۀ مهم ادب عرفانی )حدیقه و منطقالطّیر( بهمنظور درک دقیقتر آرا و اندیشههای دو نگارندۀ آنهاست. همچنین کشف عناصر زیباییشناسی ادبی و هنری آنها در نحوۀ پردازش اندیشههای عرفانی در تحمیدیّههایشان مدنظر است. در تحقیق پیش رو دو سطح فکری و ادبیّ دو تحمیدیّه براساس دیدگاه ساختگرایان مورد بررسی قرار میگیرد. نتایج این تحقیق نشان میدهد، مَنِشِ عرفانی سنایی خردمدارانهتر و محتاطانهتر از عطّار است و عناصر ادب تعلیمی در حدیقۀ او غالبتر است.در مقابل، مَنِشِ عرفانی عطّار، شورانگیزتر و بیقرارانهتر است و عناصر هیجانات عاشقانه به همین دلیل در شعر او بیشتر دیده میشود. در حدیقه، خردِ اجتماعی بازرتر است و در منطقالطّیر، عشق و فردیّت تظاهری بیشتر دارد. تفاوتهای موجود بهدلیل اندیشۀ مسلّط توحید عرفانی بر آنها، به وحدت عقیدهشان آسیب نمیزند.