ابعاد پنهان هستی، مراتب، درجات و سویههای دیگری از وجودند، اما از آنجا که در حوزه جهان پدیداری و دسترس حواس مادی و ادراکات ما قرار نمیگیرند از درک مستقیم و چیستی ماهیت آنها بیخبریم. ابعاد پنهان، از جمله مسائل پیچیده و دغدغههای بنیادین هستی-شناختی و معرفتشناختی در ساحتهای مختلفی از دانش و معرفت، همچون: فلسفه، روان-شناسی، بینشها و سنتهای عرفانی و فیزیک نوین است. در بررسی اشعار سهراب سپهری میتوان به حضور این هستیهای پنهان در جهان شعر و اندیشه شاعر پی برد. او در مواجهه با این مراتب پنهان هستی، احوال، وقایع، هویتها و فضاهای خارقالعادهای را تجربه میکند و به مدد تخیل خلاق و امکانات توصیفی هنر و زبان استعاری شعر آنها را از عمق نهانگاه ناشناختگی بیرون میکشد و بهصورت جزئیات قابل فهم در سطوح ادراکی بازآفرینی میکند. در چشمانداز معرفتشناختی سپهری، شناخت شهودی نقشی اساسی در توسعه ابعاد شناخت و مرزهای معرفت و آگاهی و همچنین در توصیف و بازآفرینی هنری تجربیات او از وجوه ناشناخته، فضا و ماهیت ابعاد پنهان دارد. این شاعر هنرمند با گذار از تنگناهای ناگزیر و تحمیلی واقعیت متعارف و نگاه معمول، امور و پدیدههای هستی را باری دیگر از دریچه شهود نگریسته و برای توصیف و تفسیر امور ناشناخته و ناشناختنی، انتقال محتوای ادراکی و تجربیات زیستی و احوال و دیگر مشاهدات خود از ظرفیتها و قابلیتهای زبان استعاری شعر استفاده کردهاست. در این پژوهش، ابتدا مروری کوتاه به برخی از زوایای معرفتشناختی و نگاه هستیشناسانه سهراب میشود که شامل: درک شناور از هستی پویا، زایا و ناپایدار؛ رهایی از دانستگی و ترس و اظطراب و غرور حاصل از آن؛ شناخت شهودی و رابطه زبان، شعر و شهود است. پس از آن، دغدغهها و پرسشهای بنیادین سهراب در مورد ابعاد پنهان وجود؛ فضا و موقعیت سویههای نهان هستی در شعر او؛ توصیف جنس و ماهیت ابعاد ناشناخته و پدیدههای آن؛ شخصیتهای نمادین بعد پنهان همچون: «نیلوفر»، «شاسوسا»، «گل آیینه» و... در شعر سهراب؛ نسبت و رابطه هستی پدیدار شاعر با ابعاد پنهان؛ ناپیدایی سرچشمه و منشأ، و لامکانی هستیهای غایب؛ ناچیز بودن حضور و اثر قابل مشاهده ابعاد پنهان در هستی ما، به دلیل عمود بودنشان؛ تغییر در موضع پیوند با جهان هستی بهعنوان یکی از رویکردهای سهراب در حوزه هستی-شناختی؛ خاموشی و سکوت ذهن و اندیشه؛ و در نهایت عملِ دیدن و مشاهده در شعر و اندیشه سهراب بررسی میگردد.