عنوان
|
مسخ در ایدئولوژی و انتحار عملگرایانه: تحلیلی از ناکامی چپ رادیکال در ایران بعد از انقلاب
|
نوع پژوهش
|
مقاله ارائه شده
|
کلیدواژهها
|
مارکسیستهای ایرانی، چپ رادیکال، ایدئولوژی، رمانتیسیسم، انقلاب اسلامی، اتحادیه کمونیستهای ایران، آمل.
|
چکیده
|
ششم بهمن یادآور مقاومت مردمی و حاکی از این واقعیت است که چنانچه کنش سیاسی پایگاهی در جامعه نداشته باشد محکوم به شکست است. از آنجا که مردم در کانون انقلاب اسلامی ایران بودند میتوان نقش علایق فرهنگی مذهبی اکثریت را در عمل انقلابی شان و حکومت برآمده از انقلاب جدی دانست. این واقعیت از نظر برخی گروههای سیاسی وقت دور ماند؛ از جمله گروه های مارکسیستی که به دلیل فقدان تحلیل مناسب و درک واقعی از جامعه، خطاهای استراتژیکی مرتکب شدند. نمونه بارز آن، گروه مائوئیستی «اتحادیه کمونیستهای ایران» بود که پس از حوادث خرداد ۱۳۶۰، با یک چرخش در مواضع، اعلام کرد که کودتا رخ داده و حکومت تمام ویژگیهای مترقی خود را از دست داده است. بنابراین، در قالب عملیات «سربداران جنگل» به عملیات مسلحانه علیه جمهوری اسلامی با هدف تسری آن از آمل به دیگر شهرها اقدام کرد. پرسش این است که چگونه می توان نسبتی میان جهان بینی ایدئولوژیک اتحادیه کمونیستها و نافرجامیِ عملیات سربداران جنگل برقرار کرد؟ فرضیه این مقاله بر این است که اتحادیه کمونیستها بر مبنای نوعی رمانتیسیسم انقلابیِ برآمده از ایدئولوژی، اراده به عمل را عنصر تعیین کننده در تحول انقلابی مدنظرشان در نظر می گرفتند و از ناهمخوانی های بافت اجتماعی با پیشفرض های ایدئولوژیک خود غافل شدند. مقاله حاضر درصدد است که این فرضیه را در بستر جنبشهای چپ ایران مورد بررسی قرار دهد تا تاکیدی بر این باشد که پراکسیس سیاسی بدون توجه به مطالبات اکثریت مردم و غفلت از بافت فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه چه پیامدهای خسارت باری به همراه خواهد داشت. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی و با اتکا به منابع کتابخانه ای صورت می گیرد.
|
پژوهشگران
|
محسن عباس زاده مرزبالی (نفر دوم)، نیما اسدی (نفر اول)
|