عنوان
|
تحلیل کهنالگوی «نقاب» در دیوان «ملامح من الوجه الامبیذوقلیسیّ» محمد عفیفی مطر مطابق با نظریهی کارل یونگ
|
نوع پژوهش
|
مقاله چاپ شده
|
کلیدواژهها
|
نقد کهنالگویی، نقاب، یونگ، محمد عفیفی مطر، ملامح من الوجه الامبیذوقلیسیّ
|
چکیده
|
نقد کهنالگویی که نخستین بار در سال 1934 با انتشار طرحهای کهنالگویی در شعر، توسط ماد بودکین مطرح شد؛ از جمله نقدهای ادبی است که با بهرهگیری از نظریهی کارل یونگ، ضمیر ناخودآگاه جمعی بشر را مورد نقد و تحلیل روانشناختی قرار میدهد و برای روان شخصیتی هر انسان، الگوهای زیادی من جمله: نقاب، سایه، آنیما، آنیموس و خود تعریف نموده است و نقاب یکی از این کهنالگوهای مهم اوست که برای رسیدن به خود و تکامل شخصیت، بسیار حائز اهمیت میباشد و آن درواقع به جنبهی بیرونی از شخصیت فرد اطلاق میشود که آن را به جامعه نشان میدهد. با توجه به اینکه این کهنالگو از وجوه مشترک بسیاری از انسانها بهویژه شعرا بهشمار میرود و در شعر، نمود عینیتری دارد؛ بنابراین جستار حاضر، به بررسی کهنالگوی نقاب و نمود آن در اشکال مختلف و چگونگی خودنمایی تبعات مثبت و منفی آن در اشعار یکی از شعرای معاصر مصر به نام محمد عفیفی مطر در دیوان ملامح من الوجه الامبیذوقلیسیّ وی میپردازد. نتیجهی پژوهش نشان میدهد که از یک سو، با توجه به شرایط خفقان سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعهی عرب و تلاش شاعر برای روشنگری و آگاهی مردم، این تکنیک روانشناختی به نحو زیبایی در ابعاد گسترده به شکل نقابهای منفی برای هویدا ساختن ظالمان و نیز به شکلهای مثبت و منفی، برای اغراض دیگر از جمله وطن، تبلور برجستهای دارند و از نیروی روانی نقابها جهت ایفای نقشها و مسؤولیتهای اجتماعی بهره جسته است و از سوی دیگر، عموماً راه حل عملی برای گذر از تبعات منفی اینگونه نقابها مشاهده نمیشود؛ بلکه در حد بیان موضوع بسنده میشود.
|
پژوهشگران
|
حمید رضا مشایخی (نفر دوم)، آنه محمد سقلی (نفر اول)
|