چکیده
|
عنوان مکتب فرانکفورت غالبا به میراث فکری و نظری گروهی از روشنفکران برجسته آلمانی و نظریه اجتماعی خاص آنان اطلاق می گردد که نظریه زیبایی شناسی انتقادی (critical aesthetic theory) از دل آن بیرون می آید. این نظریه بر خلاف برخی مکاتب نقد ادبی به ویژه نقد جامعه شناختی که از اصالت آثار ادبی و خالق آن اثر می کاهند و آثار ادبی را یکسره محصول عوامل بیرونی تلقی می کنند, می کوشد به آثار ادبی نقشی مستقل تر ببخشد. اندیشمندان نظریه انتقادی برای هنر و به ویژه ادبیات, ملاک هایی برشمردند تا بر اساس بینش انتقادی خود, اصالت یک اثر ادبی را مورد نقد قرار دهند. در این نوشتار ابتدا مفاهیم اصلی در زیبایی شناسی انتقادی؛ چون انتقاد در هنر یا اثرادبی(critical of art), منش ایدئولوژیکی- قوه سیاسی- هنر (Ideological nature of art), هنر انقلابی (revolutionari art) و خودمختاری در هنر (Autonomy of art), مورد بررسی قرار گرفته است و با بررسی دیوان فرخی دانسته شد که شاعر در حوزه زبان از رهگذر ترکیبات خاص, زبان حماسی, ایجاد تحول معنایی در تعبیرات رایج در غزل, کاربرد لغات فرنگی و اصطلاحات عامیانه نگرش انتقادی خاص خویش را ارایه کرده است.
|