چکیده
|
فهم قرآن که کتاب هدایت بشر است، تا روز قیامت از مسائل لازم در زندگی بشری است. در مسیر تفسیر و فهم قرآن، روش های گوناگونی وجود دارد که مفسران قرآن، از ابتدا تا کنون بر مبنای یکی از این روش ها، قرآن را تفسیر کرده اند. یکی از روش های تفسیر قرآن که سابقه ای به اندازه سابقه نزول قرآن دارد، روش تفسیر قرآن به قرآن است. این روش خود دارای رویکردهای گوناگونی در فهم قرآن است که در بین مفسران رواج دارد. یوسف شعار به عنوان یکی از مفسران قرن 14 قمری (1320-1392ق) معتقد است که فهم قرآن فقط با خود آیات قرآن میسر بوده و قرآن مستقل در فهم است و در فهم آن نیاز به ورود روایات و امور دیگر نیست. ایشان ورود روایات در فهم قرآن را انحراف از مسیر فهم صحیح و راهی برای ورود خرافات در مسیر فهم قرآن می داند. یوسف شعار که تنها مسیر اتحاد مسلمین را رجوع به آموزه های قرآنی می داند، استفاده از روایات در فهم قرآن و تفسیر آن را موجب ورود عقاید فرقه های مختلف در فهم قرآن و تفسیر آن می داند، که از نظر او همین امر اصلی ترین عامل تفرقه بین مسلمین است. پژوهش حاضر که به روش توصیفی تحلیلی سامان یافته است، ضمن اعتقاد به این مطلب که باید مسیر صحیح فهم قرآن را برای همگان معرفی کرد و اتحاد تنها راه نجات امت اسلامی است، به نقد روش یوسف شعار در تفسیر قرآن می پردازد. در این پژوهش ابتدا دیدگاه های یوسف شعار و روش او در فهم قرآن و تفسیر آن مطرح شده است. در ادامه با استفاده از آیات قرآن، روایات و بررسی دلایل یوسف شعار، به نقد روش او در فهم قرآن و تفسیر آن پرداخته است و روش تفسیری یوسف شعار در فهم قرآن را ناقص و نارسا می داند. این پژوهش بهترین روش فهم قرآن و تفسیر آن را استفاده از روایات صحیح در کنار آیات قرآن، بعد از کسب مقدمات آن معرفی می کند.
|