در اقتصاد خرد متعارف، مدلسازی تصمیم گیری های اقتصادی مبتنی بر بهینه سازی مقید است؛ اما شک ل « بهینه سازی » در دنیای واقعی، تصمیم گیری ها ترکیبی هستند و بیشتر از اینکه براساس از قبل مشخص « چارچو ب های » و « قواعد » ،« عادات » بوده و براساس یکسری « نهادی » ، بگیرند (نهادینه شده) اخذ می شوند. در این مقاله تلاش می شود تا به شکل تحلیلی و توصیفی و با رویکردی ارائه شود. « ترکیبی بودن تصمیم گیری ها » عصب شناختی، تحلیلی اقتصاد خردی از ماهیت براساس یافته های شناختی و رفتاری، بهینه سازی مداوم حتی در ساده ترین شکل آن هزینه های ذهنی بسیار بالایی دارد و این باعث می شود تا عاملان اقتصادی برای صرفه جویی در این هزینه های ذهنی، در کنار بهینه سازی های گاه به گاه بیشتر به سمت تصمیم گیری های نهاد ی گرایش داشته باشند. هزینه های » کوز و ویلیامسون در حوزه مفهومی هزینه مبادله استدلال می کنند که وجود باشد، در حوزه ای « سلسلهمراتب به جای مبادله بازاری » می تواند زمینه ساز جایگزینی « مبادله هزینه های » متفاوت یعنی در حوزه مفهومی تصمیم گیری می توان استدلال نمود که وجود باشد. « تصمیم گیری نهادی به جای بهینه سازی مستقیم » می تواند زمینه ساز جایگزینی « تصمیم گیری وجود منافع و بازده های بسیار بالا در مبادلات اجتماعی و اهمیت نهادی عمل کردن برای رسیدن به این منافع، تشدیدکننده این گرایش اقتصادی در یک فرایند تکاملی است. بر این اساس تصمیم گیری نهادی و بهینه سازی مستقیم بهصورت ترکیبی و در تعامل با یکدیگر تصمیم گیری های اقتصادی انسان ها را راهبری می کنند . همچنین ، توجه به ا ین ترکیبی بودن تصمیم گیری ها و اهمیت و کارکرد رفتارهای نهادی می تواند مبانی اقتصاد خردی مناسب تری برای نظریه پردازی در اقتصاد اسلامی فراهم کند