در این پژوهش اثر متقابل ساختار سرمایه و موقعیت رقابتی بازار محصول با استفاده از مدل های رقابتی کورنو و برتراند مورد بررسی قرار گرفته است. نقش ساختار مالی یک شرکت در موقعیت رقابتی بازار محصول، موضوع مورد علاقه اقتصاددانان مالی است. در یک دنیای ایده آل اقتصادی، مجموع ارزش بازار اوراق بهادار شرکت با توجه به قدرت سـودآوری و ریسک دارایی های وابسته آنها تعیین می شود و باید مستقل از ترکیب اوراق بهادار (یعنی بدهی و سهام که برای تأمین مالی آن مورد استفاده قرار گرفته اند) باشد. محیطی که شرکت هـا اکنـون در آن فعالیت می کنند، محیطی روبه رشد و رقابتی است و شرکت ها برای ادامه حیات مجبـور بـه رقابت با عوامل متعددی در سطح ملـی و بـین المللـی و گسـترش فعالیـت هـای خـود از طریـق سرمایه گذاری های جدید هستند. شـرکتهـا بـه طـور عمده وجوه مورد نیاز خود را از روش های مختلف تأمین می کننـد، امـا عوامـل مختلفـی شرکت ها را نسبت بـه اتخـاذ تصـمیم هـای بهینه در این زمینه محتاط کرده است. انتخاب اهرم مالی مناسب، معیاری بـرای ساختار سرمایه بوده و از اهمیت بالایی برخوردار است؛ زیرا می تواند تأثیر به سزایی بر مزیت هـای رقابتی موجود داشته باشد، به گونه ای که بالا بودن اهرم مالی، به توان رقابتی بالاتر منجر خواهـد شد. در این پژوهش به مطالعه اطلاعات 148 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار از سال 1386 تا 1391 پرداخته شده است. به منظور لحاظ نمودن رفتار رقبا، شرکت ها را از روش CSM به دو نوع شرکت های برتراند و کورنو تقسیم بندی کرده ایم. که از 148 شرکت نمونه، 78 شرکت کورنو و 70 شرکت برتراند بوده اند. اطلاعات حاصل از این شرکت ها با روش معادلات همزمان با استفاده از نرم افزارهای STATA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل حاکی از آن است که در شرکت های برتراند و کورنو بین ساختار سرمایه و موقعیت رقابتی بازار محصول رابطه متقابل معناداری وجود دارد.
