اصطلاح شایستگی بنیادین (Core competencies)در مطالعات مدیریت ابتدا توسط پراهالاد (Prahalad) و همل (Hamel) مطرح شده است[1]. توانمندیهای تکنولوژیکی، فرایندهای مطمئن و روابط نزدیک با عوامل مؤثر خارجی، گروههای اصلی این شایستگیها می-باشند. شایستگیهای تکنولوژیکی (Technological competencies) (تکنولوژی محصول، تکنولوژی فرایند، مدیریت تکنولوژی) ملموسترین بخش شایستگیهای بنیادین بوده و به شرکت امکان میدهد تا از طریق تولید محصولات و توسعه فرایندهای جدید تولید در بازار نسبت به رقبا پیشرو باشد. بنابراین شرکتهایی که سطح شایستگی تکنولوژیکی آنها نسبت به دیگر شرکتها بالاتر است، در نوآوری بسیار موفقتر هستند. شایستگیهای تکنولوژیکی دلایل تفاوت شرکتها، چگونگی تغییر آنها در طول زمان و امکان بقای آنها در عرصه رقابت را تبیین مینماید. در این مقاله با بکارگیری تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی (Fuzzy Analytical Hierarchy Process) (FAHP)، شایستگیهای تکنولوژیکی (تکنولوژی محصول، تکنولوژی فرایند، مدیریت تکنولوژی) و همچنین اولویتهای رقابتی(هزینه، قیمت، کیفیت، انعطاف-پذیری، زمان) با هدف بیشینهسازی عملکردهای مالی در صنعت خودرو اولویتبندی شدهاند. نتایج حاکی از آن است که مدیریت تکنولوژی از اهمیت بیشتری نسبت به تکنولوژی محصول و تکنولوژی فرایند برخوردار است.