مخارج و درآمدهای مالیاتی ازجمله مهمترین ابزارهای مالی میباشند که جهت اثرگذاری بر اقتصاد در اختیار دولت قرار دارند. با توجه به شرایط حاکم بر اقتصاد، دولتها با تعیین و اعمال سیاستهای مالی میتوانند رفاه اقتصادی قابلقبولی را ایجاد نمایند. نقش ابزارهای مالی دولت در رفاه اقتصادی موضوعی بوده است که برخلاف اهمیت آن، در مطالعات داخل و خارج کمتر موردتوجه قرار گرفته است. لذا پژوهش حاضر با هدف محاسبه رفاه اقتصادی طی 5 دههی اخیر و تحلیل عوامل مؤثر بر آن تبیین شده است. به همین منظور، نخست، شاخص ترکیبی رفاه اقتصادی بر مبنای چهار بُعد جریـان مصـرف، انباشت ثروت، نابرابری اقتصادی و نـاامنی اقتصـادی محاسبه شده است. نتایج محاسبه شاخص ترکیبی رفاه اقتصادی نشان میدهد که بیشترین سطح رفاه با رقم 174 مربوط به سال 1396 و کمترین سطح آن با رقم 71 مربوط به سال 1350 بوده است. سپس اثر ابزارهای مالی دولت و دیگر متغیرها در قالب دو الگو با استفاده از رهیافت خودتوضیحی با وقفههای توزیعی طی دوره زمانی 1350 تا 1399 مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج بلندمدت از برآورد الگوی پژوهش در دو قالب نشان میدهد که اندازه دولت و نسبت مخارج جاری به عمرانی به ترتیب اثر مستقیم (مطلوب) و اثر معکوس (نامطلوب) بر رفاه اقتصادی دارند. مالیات مستقیم و غیرمستقیم نیز به ترتیب اثر مطلوب و اثر نامطلوب بر رفاه اقتصادی دارند، درحالیکه برای مالیات کل اثر معناداری یافت نشده است. همچنین رشد اقتصادی و درآمد سرانه حقیقی بهطور مستقیم (مطلوب) و تورم بهطور معکوس (نامطلوب) بر رفاه اقتصادی اثر میگذارند. براساس نتایج حاصله در این پژوهش پیشنهاد میشود که سیاستگذاران اقتصادی برای افزایش سطح رفاه اقتصادی در ایران، سیاست انبساطی مالی را با تأکید بر افزایش مخارج عمرانی (به میزانی که جایگزین سرمایهگذاری خصوصی نشود) و کاهش مالیات غیرمستقیم به اجرا درآورند.