نابرابری در تقسیم کار خانگی در امتداد تقسیم کار جنسیتی می باشد که خود نتیجه نابرابری جنسیتی در جامعه است. همانند سایر اشکال نابرابری های جنسیتی، نابرابری در تقسیم کار خانگی نیز می تواند متاثر از رواج کلیشه های جنسیتی در خصوص الگوهای کار مردانه و زنانه باشد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرات کلیشه های جنسیتی بر توزیع نقش های خانگی از منظری جامعه شناختی انجام شده است. روش تحقیق، پیمایش و ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه بوده است. جامعه ی آماری، تمامی زنان و مردان متاهل شهر ساری بوده اند که تعداد 384 نفر از آنان به عنوان نمونه تحقیق و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. چهارچوب نظری تحقیق، تلفیقی از نظریه های؛ کلیشه های جنسیتی "میشل، ریجوی و بیتمن"؛ ایدئولوژی جنسیتی "فیسک، شلتون و بیلبی"؛ برساخت جنسیت "کلترین، هود، و گلن"؛ درک از انصاف "تامپسون"؛ و محرومیت نسبی "کراسبی" استفاده گردید. مطابق با نتایج توصیفی پژوهش، مردان 15/3 درصد و زنان 4/71 درصد به هویت جنسیتی خود پایبند بوده اند، همچنین میزان مواجهه زنان با کلیشه های جنسیتی 2/19 درصد و این میزان برای مردان 1/15 درصد بوده است. 9/34 درصد از مردان و 3/69 درصد از زنان نیز با ایدئولوژی جنسیتی سنتی موافق بوده اند. علاوه بر این، 5/38 درصد از مردان و 5/37 درصد از زنان نیز انجام کارهای خانگی را تا حدودی غیر منصفانه تلقی کرده اند. در نهایت میانگین ساعت کار خانگی روزانه برای زنان 56/9 ساعت و برای مردان 28/3 ساعت بوده است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که متغیر پایبندی به هویت جنسیتی (با ضریب بتا 562/0)، میزان پایبندی به ایدئولوژی جنسیتی سنتی (142/0) و میزان انصاف ادراک شده (116/0 ) به ترتیب قوی ترین و بیشترین تاثیر را بر میزان توزیع نابرابر کارهای خانگی بین مردان و زنان مورد بررسی در این تحقیق داشته اند. به عبارت دیگر، بر اساس این نتایج می توان پیش بینی نمود که بالاترین مقادیر توزیع نابرابر کارهای خانگی در بین آن دسته از زنان و مردان متاهلی وجود داشته است که خودشان و همسرانشان، پایبندی بیشتری به هویت جنسیتی و ایدئولوژی جنسیتی سنتی داشته اند و انصاف ادراک شده آنها نیز نسبت توزیع کارهای خانگی از یک الگوی سنتی تبعیت کرده است. به طور کل نتایج تحقیق نشان می دهد که زنان ( حتی در صورت شاغل بودن ) ب