هدف این پژوهش توصیفی ژرف از تجربه ی زیسته ی دانش آموزان از برنامه درسی پنهان مدرسه است. پرسش اصلی در مطالعه حاضر این بوده است که دانش آموزان، چه معنایی برای آموزشهای پنهان مدرسه در ذهن دارند، تجارب روزمره آنان از این پدیده چیست و اثرات آن را بر خود چگونه ارزیابی می کنند. روش تحقیق کیفی و مصاحبه بوده است. دانش آموزان به این سوال پاسخ دادهاند که فکر میکنند آموزشهای غیردرسی مدرسه برای آنها چیست و تاثیر این آموزشهای پنهان را بر خود چگونه درک میکنند. پاسخهای دانش آموزان به این پرسشها را با استفاده از روش تحلیل تماتیک، تحلیل کرده ایم که حاصل آن، استخراج مقوله های؛ آموزش مهارتهای اجتماعی، مهارتهای فردی، شناخت و درک دیگران، شناخت و تحقق خود، رقابت با دیگران و اطاعت از مافوق و بی قدرتی بوده است. به نظر می رسد بتوان با کمک این مقوله ها، درک بهتری از تجربه ی دانش آموزان متوسطه از آموزشهای پنهان مدرسه بدست آورد. در نهایت با استفاده از دوگانه هایی که در ذهن دانش آموزان در اثر این آموزشهای پنهان ایجاد شده است، نتیجه گرفتیم که این آموزشها تاثیرات منفی چون اضطراب مستمر و پیدایش هویتهای دوگانه دارند و آنها به اشکال گوناگون در برابر این آموزه ها مقاومت نشان میدهند.