این پژوهش با چند هدف انجام شد: بررسی وضعیت شایستگیهای کانونی دانشجویان دوره کارشناسی دانشکدههای علوم انسانی و اجتماعی و مهندسی و فناوری دانشگاه مازندران، بررسی سطح برخورداری این دانشجویان از سرمایه اجتماعی در خانواده و دانشگاه مازندران و نیز بررسی تاثیر میزان برخورداری این دانشجویان از سرمایه اجتماعی در خانواده و دانشگاه بر میزان برخورداری آنها از شایستگیهای کانونی. روش: روش این پژوهش از نظر هدف، کاربردی بوده است. جامعه مورد مطالعه، دانشجویان دانشگاه مازندران بوده و نمونه مورد مطالعه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشکدههای علوم انسانی و اجتماعی و مهندسی و فناوری دانشگاه مازندران انتخاب شده و نمونهگیری با روش طبقهای انجام شده که در نهایت تعداد نمونه برابر 251 برآورد شده است. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه بوده که اعتبار و پایایی آن مورد تائید قرار گرفته است. یافته ها و نتیجه گیری: در این پژوهش، شایستگیهای کانونی دانشجویان دانشگاه مازندران با 15 مولفه مورد بررسی قرار گرفت که از میان آنها برخی از مولفه ها افت کرده و برخی مولفه ها ارتقا مشاهده کردیم در 6 شاخص افت و در 8 بعد در مقایسه با هر دو پژوهش قبلی ارتقا مشاهده کردیم. مولفه «برنامهریزی و سازماندهی فعالیتهای شخصی» دارای بیشترین میانگین (98/24) است. همچنین مولفه «داشتن انتظارات شغلی معقول» با کسب 3/67 درصد دارای بالاترین نمره از نظر دانشجویان است. متغیر شایستگیهای کانونی دانشجویان نسبت به متغیرهای زمینهای شامل جنس، سن، دانشکده، معدل، شاغل بودن، طبقه اجتماعی و نوع والدین که فرد با آنها زندگی میکند، بررسی شده است. یافتهها نشان داد که متغیرهای جنس، معدل، شاغل بودن و نوع والدین، تفاوت معنیداری در میزان شایستگیهای کانونی دانشجویان ایجاد نمیکنند اما میزان شایستگیهای کانونی دانشجویان بر حسب طبقات اجتماعی دانشجویان و نوع دانشکده آنها (علوم انسانی و اجتماعی یا مهندسی و فناوری) میتواند متفاوت باشد. در پاسخ به سوال دوم پژوهش، مولفه سرمایه اجتماعی از چهار بعد خانواده، همکلاسیها، اساتید و کارکنان دانشگاه مورد بررسی قرار گرفت که یافته ها نشان داد، میزان سرمایه اجتماعی دانشجویان در میان خانواده به نسبت بقیه ابعاد بیشتر است. در بررسی این که آیا میزان برخورداری دانشجویان دانشگاه مازندران از سرمایه اجتماعی میتواند میزان برخورداری آنها از شایستگیهای کانونی کسب شده در دوره کارشناسیشان را توضیح و تبیین نماید، یافتهها نشان داد که رابطه معناداری بین شایستگیهای کانونی دانشجویان و سرمایه اجتماعی از ناحیه خانواده و تعاملات با اساتید وجود دارد، به عبارت دیگر، تعاملات بهینه با خانواده و اساتید، سبب رشد و تقویت شایستگیهای کانونی دانشجویان دانشگاه مازندران شده است ولی از ناحیه همکلاسیها و کارکنان رابطه معنادار وجود ندارد و تعاملات دانشجویان با همکلاسیها و کارکنان دانشگاه، تاثیر چندانی بر ارتقای شایستگیهای کانونی دانشجویان نداشته است. میزان اثرگذاری سرمایه اجتماعی از ناحیه خانواده بر شایستگیهای کانونی دانشجویان، 63 درصد و میزان اثرگذاری سرمایه اجتماعی از ناحیه تعاملات با اساتید بر شایستگیهای کانونی دانشجویان، 40 درصد است. در نهایت، این پژوهش میتواند به بسط ادبیات مربوط به شایستگیهای کانونی دانشجویان کمک نماید و نتایج این پژوهش میتواند مورد استفاده تصمیمگیران و مسئولین دانشگاهی قرار بگیرد.