مقاله حاضر به بررسی عوامل و انگیزههـای شـکلگیـری و توسـعه دانشـگاههـا و مؤسسـات آمـوزش عـالی غیردولتـی- غیرانتفاعی میپردازد. در سالهای گذشته، بخش آموزش عالی ایران، شاهد گسترش کمی دانشگاهها و مشارکت گسترده بخش غیردولتی در حوزه آموزش بوده است. به عبارت دیگر، تحولاتی در ساختار آموزش عالی ایران صورت گرفته که تـا حدودی چهره آن را تغییر داده است. یکی از این تحولات، افزایش نسبی و قابل توجه سهم بخش خصوصی یا غیردولتـی در آموزش عالی ایران بوده است. بدین معنی که در سالهای گذشته، از یکسو شاهد تأسیس دانشگاههای غیرانتفاعی از سوی اشخاص حقیقی در قالب هیئت مؤسس بودهایم و از طرف دیگر، درصد قابل تـوجهی از جوانـان متقاضـی آمـوزش عالی، با هزینه شخصی در دانشگاههای غیرانتفاعی مشغول به تحصیل شدهاند. به این ترتیب، اندکی از فشـار بـار مـالی و اجتماعی بر روی دولت کاسته شده و شهروندان عرضهکننده و تقاضاکننده آموزش عالی آن را به دوش کشیدهاند. در این مقاله، با استفاده از دادههای تجربی حاصل از پیمایش، علل و انگیزههای پیدایش و گسترش آموزش عالی غیرانتفاعی در ایران بررسی شده است. جامعه آماری تحقیق، مؤسسان دانشگاههای غیرانتفاعی در ایران و دانشجویان شاغل به تحصـیل در دانشگاههای غیرانتفاعی استان مازندران بودهاند. نتایج تحقیق ضمن تأیید نتایج برخی پژوهشهای میدانی گذشـته و نظریههای به خدمتگرفته، حاکی از آن است که مهمترین عوامل و انگیزههـای گسـترش آمـوزش عـالی غیرانتفـاعی یـا خصوصی در ایران عبارتاند از فشارهای اجتماعی، نیازهای حرفهای و اقتصادی جامعه، نـابرابری بـین عرضـه و تقاضـای آموزش عالی، تقاضامحور شدن آموزش عالی، گوناگونی تقاضا، عقلانیشدن تقاضاها و غیره