بی شک یکی از آثار مهم تحولات قرن بیستم در محیط تجاری و تولیدی، جهانی شدن است. در شرایط کنونی تولید از یک تصمیم محدود و در قلمرو ملی فراتر رفته و به مرزهای جهانی در حد یک تصمیم استراتژیک تبدیل شده است. تحقیق حاضر درصدد است تا با استفاده از رویکردی ترکیبی از تکنیکهای FAHP و FVIKOR به ارزیابی مقایسهای استراتژیهای تولید کلاس جهانی در صنعت فولاد استان مازندران بپردازد. در راستای دستیابی به این هدف ضمن مروری جامع بر ادبیات موضوع مرتبط با پژوهش حاضر از نظرات تعداد 12 نفر از کارشناسان و خبرگان صنعت فولاد استفاده شده است. با توجه به چهار استراتژی تعیین شده (طراحی محصولات بر اساس نیاز مشتری، پذیرش تکنولوژی جدید، بهبود خدمات پس از فروش و شناسایی بازارهای جدید) یافتههای پژوهش بیانگر اولویت بالای استراتژی "پذیرش تکنولوژی جدید " در راستای دستیابی به تولید کلاس جهانی میباشد.