فراگیری زبان تمام ملل دنیا کاری غیرممکن است. بنابراین، ملتها به منظور آشنایی با تجارب یکدیگر به ترجمه روی آوردند. ترجمه، از راههای انتقال زبان، ادبیات و فرهنگ یک ملت به دیگر جوامع است و دارای مقررات و ویژگیهایی میباشد که با دقت و توجه در آن، میتوان به محاسن و معایب یک اثر ترجمه شده پی برد. مثنوی معنوی از مولانا جلالالدین بلخی، یکی از بزرگترین آثار عرفانی و ادبی زبان فارسی میباشد که سرشار از معانی عمیق عرفانی و مفاهیم فلسفی است که توسط مترجمان زیادی به زبانهای گوناگون ترجمه شده است. یکی از مترجمان عربزبان مصری، ابراهیم دسوقی شتا است که به ترجمه آثار زیادی از زبان فارسی به عربی پرداخته است. از جمله آثار وی میتوان به ترجمه عربی مثنوی اشاره نمود که پژوهش حاضر سعی بر آن دارد که به بررسی انتقادی این ترجمه از داستان پادشاه و کنیزک بپردازد. نقد و بررسی پژوهش حاضر به صورت توصیفی_ تحلیلی بوده و بر اساس فیشبرداری از کتابها، مقالات و مجلات موجود، انجام گرفته است. ضمن اینکه متن فارسی با متن ترجمه شدهی عربی تطبیق داده شده و هنگام شرح ابیات و بیان نکات و اشتباهات، ترجمه پیشنهادی نیز ارائه شده است. یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که دسوقی شتا به دلیل عدم آشنایی کافی با زبان فارسی، در اغلب موارد درک درستی از معنای بیت اصلی پیدا نکرده و به ترجمه تحتاللفظی روی آورده که به دنبال آن، اشتباهاتی در ترجمه اصطلاحات و عبارات پدید میآید.