امروزه یکی از مباحث مورد توجه محققان در ادبیات، بررسی نگرش های مختلف به شخصیت زن در ادب فارسی است. راهیابی زنان به شعر در دوره ی مشروطه، تجلّی گسترده ای می یابد. تصویر زنان در اشعار شاعران مشروطه، کلیشه های مختلفی را پشت سر گذاشته و در دیوان هر شاعری بنا به وضعیت حضور زنان در عرصه های مختلف، بازنمایی های متفاوتی از آنان صورت گرفته است. پژوهش پیش رو با هدف پی بردن به نحوه ی بازنمایی نقش اجتماعی زنان در اشعار و آثار نسیم شمال، ایرج میرزا و علی اکبردهخدا و شناخت ایدئولوژی پنهان به صورتی طنزآمیز در پشت این بازنمایی ها انجام گرفته است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی سعی بر آن دارد تا به این سؤال پاسخ دهد که زنان در آثار طنزآمیز آنان چگونه بازنمایی می شوند و منشأ عقب ماندگی و مسبب بدبختی زنان را چه عواملی می دانند و راه نجاتشان را در چه چیزی می بینند؟ یافته ها حاکی است که هر سه نفر، اشعاری در حمایت از زنان سروده اند و در آثار خود به مضامینی چون ترغیب به کسب علم و کشف حجاب و جایگاه زنان پرداخته اند و انتقاداتی طنزآمیز به باورهای سنتی جامعه داشته اند. تحلیل نهایی به دست آمده حاکی از آن است که نگرش آنان به زن در شعر دوره ی مشروطه تغییر کرده؛ برای اولین بار مضامین شعر این دوره به حقوق زنان می پردازد و زن از معشوقه بودن مطلق خارج می شود و عقلانیّت، شخصیّت و انسانیّت او مورد تبیین و تحلیل قرار می گیرد.