شاید برای هرکدام از ما پیش آمده باشد که با یک دشواره، معما، پرسش، جمله در یک گفت وگو یا یک متن، همچنین پدیده ای در هستی روبرو شده باشیم و پس از ساعت ها و حتی سال ها اندیشه به آن موضوع ، جواب روشن و قانع کننده ای به دست نیامده باشد. این درحالی است که این موضوع لاینحل تا قبل از آن که به آن با دید موشکافانه ای بیندیشیم برای ما ساده و به دور از دشواری بود اما همین که مورد اندیشه قرار گرفت با شک، تردید و پرسش در مورد تصور ساده ی پیشین ما از این موضوع روبرو خواهیم شد. پژوهش حاضر کوششی در زمینه ی بررسی مفاهیم و متن هایی از این دست است. ژاک دریدا چنین شرایطی را آپوریا می-داند. سوال اولیه ی ما در این پژوهش چیستی و چگونگی اصطلاح آپوریا در اندیشه ی دریدا بود. دریدا این واژه را از کتاب متافیزیک ارسطو وام گرفته است اما این اصطلاح را در همان معنای مد نظر ارسطو معما، بن بست و ناراه، خلاصه نمی کند. ارسطو آپوریا را بیشتر معطوف به پرسش ها یا دشواره های مباحث منطقی و فلسفی می داند که این پرسش ها یا در نهایت قابل حل هستند یا این که در مواجه ی بعدی مرتفع و آسان تر شده اند. اما دریدا این اصطلاح را وارد شیوه ی ساختار شکنی خود می کند. آپوریا در تلقی دریدایی صرفا به صورت دو گزاره ی متناقض، و معانی معما و بن بست مد نظر ارسطو نیست بلکه گستره ی بیشتری را شامل می شود. آپوریا در تلقی دریدایی نشانه، واژه، مفهوم، گزاره، دشواره یا پرسشی است که قابل حل نیست. آپوریای مد نظر دریدا با تصمیم ناپذیری در برابر انتخاب همراه است ما در برخورد با آپوریا همواره با «هم این و هم آن» و «نه این و نه آن» مواجهه هستیم دیگر «یا این، یا آن»، در کار نیست. در عرصه ی متن تصمیم ناپذیری بر سر انتخاب معنای غایی و ثابت است معنا در متن با تعلیق و تعویق همراه است. دریدا برای تبیین مفهوم آپوریا از برخی اصطلاحات دیگر نظیر: دیفرانس، ردّپا و تقابل های دوتایی، مرز، آستانه، اِشکال و...بهره می برد. دیفرانس در بحث تعلیق و تعویق معنا بخصوص در واژگانی که دچار آپوریا هستند کارکرد دارد. در مورد تقابل های دریدایی نیز، ممکن است تمامی تقابل هایی دریدایی، آپوریایی نباشند اما آن دسته که لاینحل هستند یا همواره ردّی از هردو قطب در یکدیگر است جزء تقابل های آپوریایی هستند. یکی از عوامل به وجود آمدن آپوریا تغییر، اختلال یا نامشخص بودن مرز ها (پایان