مطالعات فرهنگی نظریهای نوپاست که از پیوند رشتههایی مانند جامعهشناسی، انسانشناسی، نقد ادبی، فلسفه و ... پدید آمده و هدف آن بررسی مؤلفههای فرهنگی گوناگون در جوامع است. ادبیات و به خصوص رمان، بستری است که مؤلفههای فرهنگی زمانه و جامعهی خود را به شکلی گسترده بازتاب میدهد و نویسندگان با آثار خود، آگاهانه یا ناآگاهانه، آینهی فرهنگ جامعهی خود میشوند. یکی از نویسندگان دغدغهمند در حوزهی بازتاب عناصر فرهنگی در رمان، بلقیس سلیمانی است که در این پژوهش، سه رمان منتخب از وی (بازی آخر بانو، آن مادران این دختران و من از گورانیها میترسم) با رویکرد مطالعات فرهنگی و با روش توصیفی-تحلیلی بررسی شدهاند و نتایج نشان میدهند که مؤلفههای فرهنگی، همچون زبان، آداب و رسوم، اعتقادات، جنسیت، سیاست، غذا و... در این سه رمان بسیار پررنگ و درواقع معرف فرهنگ جامعهی مدنظر نویسنده هستند و سلیمانی این مؤلفهها را به اقتضای روایات خود در جای جای رمانها ذکر کرده است. این موجب شده تا آثار بلقیس سلیمانی، منبع کامل و دقیقی برای شناخت فرهنگ جامعهی مورد نظر وی باشند که فرهنگ نخبهگرا نیست و میتوان آن را فرهنگ حاشیهای معرفی کرد؛ فرهنگ محلی مردم کرمان که قابل تعمیم به فرهنگ عمومی کل ایران است.