هویت یکی از مفاهیم پیچیده در حوزهی علوم انسانی و پدیدهای چندوجهی است. هویت فرهنگی با مفاهیمی مانند فرهنگ و انواع آن در ارتباط و قابل تحلیل میباشد. فرهنگ مفهوم گستردهای دارد، چنان که شامل ارزشها و هنجارهای اجتماعی میشود و مجموعهی مشترکی از اندیشهها و کنشها و دستاوردهای انسان در یک جامعه است. هویت فرهنگی یکی از انواع هویت است و شامل مجموعهای از آداب و رسوم میباشد که خصوصیات یک جامعه یا گروهی از مردم را تشکیل میدهد و علاوه بر آن داشتن هویت فرهنگی سبب میشود که انسان توانایی شناخت دیگری را پیدا کند. مؤلفههای هویت فرهنگی در اشعار هریک از شاعران را به دلیل جهانبینی و شخصیت آنان میتوان متفاوت از هم دانست. به همین دلیل با توجه به بررسیهای به عمل آمده، مؤلّفههایی که در این پایان نامه بررسی شدند، عبارتند از: زبان فارسی،دین، صداقت و ریاستیزی، دادگری، میانهروی و اعتدال، نوعدوستی و انسانگرایی، شادی و شادخواری، اغتنام فرصت و تقدیرگرایی. روش پژوهش در این پایاننامه توصیفی-تحلیلی و شیوهی جمعآوری اطلاعات کتابخانهای است. برخی از نتایج این تحقیق را میتوان چنین برشمرد: زبان فارسی در غزلیات حافظ دلالت بر وحدت فرهنگی و ملّی مردم این سرزمین دارد. زبان فاخر و جذّاب او موجب شده تا مردم با عواطف و اندیشههای او آشنا شوند. خوانش اشعار او در خارج از مرزهای ایران به زبان فارسی یا به صورت ترجمه، هم زبان و فرهنگ ایران را پرآوازه کرده و هم اسباب آشنایی اندیشگی مردم جهان با افکار و اندیشههای او را فراهم آورده و کمالگرایی و معنویت، صلح و آرامش و شادی و خوشدلی را گسترش داده است. علاوه بر اینها، بزرگترین و مهمترین عامل محبوبیت و ماندگاری حافظ، زبان اوست که تا به امروز هم همچنان زنده و سرآمد است. دینداری حافظ دلالت بر این دارد که توحید و خداپرستی همواره کیش مردم این سرزمین بوده است. دینداری توانسته روح معنوی و انسانی مردم ایران را تکامل ببخشد. دینداری حافظ بریده از دنیا و غافل از عیش و خوشدلی نیست. غم حافظ هم غم عشق و معشوق است و نه غم دنیا. علاوه بر اینها حافظ عصاره و حقیقت دین را در عمل و پیامدهای مثبت آن در زندگی فردی و اجتماعی میجوید و نه در زبان و شعار. شاید یکی از دلایل مبارزهی او با پارهای از شعایر دینی به سبب همین بیعملّی دینداران باشد. صداقت و ریاستیزی حافظ در حقیقت از درون دین و دینداری بیرون می-آید. او صداقت و پاکی را رمز رستگاری؛ و دروغ و نفاق را عامل گمراهی و سیاهرویی انسان میداند. بزرگترین دروغ از دیدگاه حافظ ریا و تزویر است و شاید به همین دلیل است که گناه بادهنوشی بدون روی و ریا را بهتر از زهدفروشی میداند که در او روی و ریاست.