ایدهی مدرنیته بیش از هر چیز بیانگر تازگی زمان حااد در ای گسسات از گتهاته در ای حاد تیرش آیندهای نزدیک، امّا نامعلوم است؛ اماری اه در ر یدارد د گاناهی فار فرّخازاد نسبت به مدرنیته، یعنی تیرش نقد آن بازتاب یافته اساتف فار فرّخازاد، یدای از هاا ران نو رداز نیمایی است ه به دلایلی چون قالاش هاعری، زباان بیاان، ا هاای ناو، گازارش دریافتهای فردی یک زن از ر ابط غریزی شقی توجه خاص به جنباهی جسامانی شا، فردگرایی، انسانگرایای، براباریطلبای، آزادیخاواهی، جامعاهگرایای، نگارش ج اانی غیاره، مدرنتری ها ر معا ر به همار میآید؛ امّا از طرف دیگر، منتقاد مدرنیتاه ارزشهاای آن در جامعهی آرمانگریز دهههای سی چ ل نیز هستف ای مقالهی تو یفی- تحلیلای در ای آن است ه ضم بررسی ر یدرد انتقادی فر به مدرنیته، وامل زمینههای ایجاد ایا انتقادهاا را در هعر فر تبیی ندف بررسیها نشان میدهد ه ر یدرد انتقادی فر به مدرنیته مادتا ر یدردی فرهنگی است؛ زیرا به قیدهی ی، بسترهای ساختاری فرهنگی مدرنیتاه هناوز در جامعهی ایران فراهم نشده است در نتیجه سیاستهای نوسازی دههی چ ال، باه مدرنیتاهای تجویزی مسألهدار منت ی هده استف بر ای اساس فر به نوان مدرنتاری ر ها فدار ایا د ره، تنشهای ای جامعهی ناموز ن را بیش از همه درک می ند آثار ا مبی ّ حس نااامنی، ازخودبیگانگی سرخوردگی فرهنگی در یک جامعهی سنّتزده، در حاد گتار نامتوازن استف