مقدمه: خشونت علیه زنان یک پدیدهی جهانی است. بخش اعظمی از تحقیقات نشان میدهند که در وقوع خشونت علیه زنان تفاوتهایی وجود دارد که ناشی از عوامل فرهنگی منحصر به فرد هستند. لذا تفاوت در فرهنگ خواه بر اساس منطقه جغرافیایی، قلمروهای ملی، مذهب یا قومیت، سبب به وجود آمدن تفاوت در نگرش نسبت به خشونت علیه زنان، شده است. تحقیق حاضر از میان انواع مختلف خشونت علیه زنان، خشونت درون خانواده و در این حیطه خشونت شوهران علیه زنان را مورد بررسی قرار میدهد. هدف این پژوهش تبیین علل اجتماعی مسئله خشونت شوهران علیه همسرانشان در شهر سنندج میباشد. روش: روش تحقیق، پیمایشی و ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامه بوده است. جامعه آماری تحقیق، متشکل از کلیه زنان۴۵-۱۵ ساله متأهل ساکن شهر سنندج میباشد. در مجموع ۴۰۰ نفر از این زنان به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. برای حصول اطمینان از اعتبار ابزار مورد استفاده در تحقیق حاضر، از روش اعتبار محتوی و اعتبار سازه استفاده شده است. همچنین آلفای کرونباخ روشی است که برای محاسبه پایایی مقیاسهای تحقیق مورد استفاده قرار گرفته است. یافتهها: درحالیکه فقط۶/۸درصد از نمونه تحقیق اظهار داشتهاند هیچ خشونتی را از سوی شوهر خود تجربه نکردهاند،۶۰/۸درصداز زنان پاسخگو خشونت کمی را از سوی شوهران شان متحمل شدهاند و ۳۲/۴درصد پاسخگویان نیز خشونت متوسط و زیادی را از سوی شوهر خود تجربه کردهاند. بر اساس تحلیل دادههای تحقیق، متغیر پایبندی زنان به نقشهای جنسیتی مهمترین تبیین کننده خشونت شوهران علیه زنان بوده است. نتایج: زنانی که نقشها و کلیشههای جنسیتی و سلطه مردانه را پذیرفتهاند نسبت به زنانی که این کلیشهها را نمیپذیرند و در برابر این کلیشهها مقاومت نشان میدهند، خشونت کمتری را از سوی