با قدرت گرفتن ملی گرایان روسی و اوراسیاگرایان، خاورمیانه از اهمیت راهبردی در محاسبات منطقه ای و جهانی روسیه برخوردار شده است. در همین چارچوب توسعه مناسبات با کنشگران اصلی زیرسیستم خاورمیانه نظیر جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی از اولویت های سیاست خارجی روسیه بوده است. اما تهران و ریاض منافع متعارضی را در منطقه پیگیری می کنند که این موضوع چالشی برای دستگاه دیپلماسی روسیه محسوب می گردد. با توجه به این مساله، سوال پژوهش بر این اساس شکل گرفته است که روسیه چگونه همزمان با حفظ مناسبات با تهران و ریاض، به مدیریت تعارض موجود در روابط آنها در راستای منافع منطقه ای خود پرداخته است؟ فرضیه مقاله بر این مبنا قرار دارد که روسیه تلاش کرده تا بر اساس رویکرد کاملا واقع بینانه و پراگماتیستی روابط مستقلی را با هر دو کشور همزمان برقرار کند تا بدین ترتیب منافع منطقهای و همچنین جهانی خود را تامین نماید. روش تحقیق تحلیلی- تبیینی است و از رهیافت نظری واقعگرایی جهت تبیین موضوع استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که در رابطه با مساله فعالیت های هسته ای ایران، نفوذ منطقه ای و حضور این کشور در سوریه، تقابل جبهه مقاومت با ائتلاف عربی-عبری و حمایت ایران از حوثی های یمنی در جنگ با عربستان، رهبران کرملین توجه ای به خواست سعودی ها نداشته و در مقابل سیاست هماهنگی را با تهران، در راستای منافع ملی خود، اتخاذ نمودند.