1403/09/13
غلامرضا پیروز

غلامرضا پیروز

مرتبه علمی: استاد
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس:
دانشکده: دانشکدۀ ادبیّات و زبان‌های خارجی
نشانی:
تلفن: 011-3530-2661(011-3528-0967)

مشخصات پژوهش

عنوان
بررسی وضعیت نقد ادبی در نشریات دانشگاهی
نوع پژوهش
پایان نامه
کلیدواژه‌ها
نقد ادبی، نشریات دانشگاهی، نخبه گرایی، روش تحقیق
سال 1396
پژوهشگران هاله کیانی(دانشجو)، غلامرضا پیروز(استاد مشاور)، علیرضا نیکویی(استاد مشاور)، قدسیه رضوانیان(استاد راهنما)

چکیده

در دهه های اخیر، تغییر در رویکردهای عمده ی روش شناسی در علوم انسانی و چرخش از پارادایم های اثبات گرایی و تفسیری به سمت روش شناسی انتقادی، کارکردهای جدیدی را برای پژوهش درپی داشته است و علوم انسانی به سمت کاربردی شدن، تبیین و تحلیل مسائل جامعه، و بیان راه حل پیش می رود. در این رساله 1814 مقاله ی علمی پژوهشی در مجلات ادبی از منظر روش، ساختار و موضوع مورد تحلیل انتقادی قرارگرفته است. تحلیل مقاله های ادبی دانشگاهی از منظر روش شناختی نشان می دهد ماهیت این پژوهش و تحلیل ها محدود به گفته های مؤلفِ اثر است و نقش پژوهش گر، تنها بازتولید، شرح و تثبیت همان مفاهیم است. بدین ترتیب کارکرد گفتمان بخش قابل توجهی از نقد دانشگاهی، زدن مهر تأیید بر گفتمان های جاری درباره ی شاعران و نویسندگان است؛ مسأله ای که جایگاه پژوهش گر ادبی دانشگاهی در ایران را به جایگاهی پذیرا و غیرفعال تبدیل کرده است؛ یعنی کمتر نشانی از پویایی و کنشگری نقد دیده می شود. پژوهش های نظریه محور در این رساله در قالب کاربست نظریه های فرمالیستی و ساختارگرا، نظریه های تفسیری و نظریه های انتقادی بررسی شده است. بیشترین رویکرد نظری در بین مقاله ها، رویکردهای فرمالیستی و ساختارگرا بوده است. تلقی از نقد فرمالیستی یا ساختارگرا که بر استقلال متن از مسائل برون متنی تأکید دارند به مثابه ی پژوهشی علمی با نوعی تلقی پوزیتیویستی از علم است. این نظریه ها به دلیل ماهیت فرمولی ، امکان بیشتر الگوبرداری و نیز سرعت تولید مقاله، کار پژوهشگر را تسهیل می کند، وانگهی او را از دغدغه ی داشتن دانش وسیع زمینه ای و گفتمانی، آسوده خاطر می-کند. این رویکرد البته بی ارتباط با تعریف رشته ی ادبیات فارسی در سیاستگذاری های کلان وزارت علوم، تلقی پژوهشگران از پژوهش ادبی، کتاب های روش تحقیق در ادبیات، سیاستگذاری مجلات، مفاد درسی رشته ی ادبیات فارسی نیست. بخش قابل توجهی از مقاله های با رویکرد انتقادی نیز بر همان الگوی نگاه سنتی و هژمونی «تفسیر محتوا» و «ارائه ی معنا» تکیه دارد؛ این رویکرد سنتی به شکل هایی؛ چون دست یابی به گفتمان های صریح و آشکار متن، تلاش برای دست یابی به جهان بینی نویسنده و یا توصیف معنا دیده می شود. اما بخشی نه چندان چشمگیر از مقاله هایی که نظریه های انتقادی را به کار بسته اند، ماهیت و رویکردی انتقادی دارند و با عبور از تحلیل های معطوف به د